رژیم نامشروع اسرائیل با وجود تسلیحات پیشرفته و با وجود دسترسیهای اطلاعاتی منطقهای و فرامنطقهای و نیز ارتباطات گسترده با سازمانهای جهانی، بجای شناسایی و هدف قرار دادن نقاط حساس نیروهای حماس در غزه، زنان و کودکان بیدفاع را هدف حملات خود قرار میدهد.
پس آنهمه توانمندی نظامی چه شده است؟! و چرا نیروهای حماس با وجود محدودیتهای همهجانبه، کمبود سلاح و تجهیزات نظامی و سالها محاصره در بزرگترین زندان روباز جهان، نسبت به اسرائیل موفقتر عمل کرده و توانستهاند اهداف موثری را مورد اصابت قرار دهند؟!
مرور تاریخچه تعامل اسرائیل با منطقه غزه نشان میدهد این رژیم در وضعیت غیرجنگی نیز بارها دست به کشتار کودکان و زنان فلسطینی زده و کشتار فعلی اقدام تازهای نیست. بدیهی است در شرایط جنگی باید دست به اقداماتی بزند که منجر به برتری نظامیاش در جنگ شود و نه تکرار مکررات!
حمله اسرائیل به زنان و کودکان غزه، تنها یک روی سکه است؛ روی دیگر سکه ناتوانی اسرائیل در شناسایی و هدف قرار دادن نقاط حساس نیروهای حماس در غزه است. اقتضای یک حمله نظامی هدفمند این است که اهداف استراتژیک مورد اصابت قرار بگیرند تا طرف مقابل زمینگیر شود و نتواند به حمله ادامه بدهد؛ نه اینکه دست به کشتار شهروندان عادیای بزند که عملا در شکست و پیروزی جنگ حاضر تاثیری ندارند.
حمله به زنان و کودکان، نشانه ضعف ارتش اسرائیل است که با وجود همه ادعاهایی که برای نشان دادن قدرت پوشالیاش میکند و با وجود حمایتهای همهجانبه قدرتهای جهانی، باز هم ناچار است به رذیلانهترین ابزار چنگ بزند و با کشتار کودکان و زنان بیدفاع، تلاش مذبوحانهای را به انجام برساند تا بلکه بتواند نقابی بر چهره درمانده و مفلوک خود بکشد و نابودی قریبالوقوع خود را به تعویق بیندازد.
✍🏻نویسنده:سیده مریم طیار هشجین