جنگ غزه و نظام محاسباتی ما
ما برای اینکه بتوانیم شناخت درستی از وقایع پیرامون خود داشته باشیم باید بتوانیم درست ببینیم و درست تحلیل کنیم، برای درست تحلیل کردن وقایع دوران انقلاب اسلامی، باید نظام فکری خود را منطبق با اسلام ناب و اندیشه امامین انقلاب ساماندهی کنیم. اما برای اینکه در مورد وقایع بعدی محاسبه و تصمیم درستی داشته باشیم علاوه بر داشتن یک نظام اندیشه، به یک گزینه دیگری احتیاج داریم و آنهم ملاحظهی سنتهای الهی میباشد.
بهعبارتدیگر نظام محاسباتی مؤمنین تشکیلشده از دو عنصر میباشد، یکی نظام اندیشه صحیح و دیگری سنتهای الهی. اما سنتهای الهی در دستگاه محاسبه مؤمن جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا اگر خطا محاسبه کنیم ممکن است سرنوشت خودمان را کاملاً تغییر دهیم.
زمانی که درگیری موسی علیهالسلام با فرعون به اوج خود رسید؛ فرعون به سپاهیانش دستور داد که موسی و انصارش را نابود کنند.
خداوند پیغمبرش را از نقشه فرعون باخبر کرد: «وَأَوحَينَا إِلَى مُوسَى أَن أَسرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ» (شعرا 52) حضرت شبانه دستور تخلیه بنیاسرائیل از مصر را صادر کرد و آنها راهی ناکجا شدند، در این هنگام بود که فرعون دستور تعقیب داد: «فَأَرسَلَ فِرعَونُ فِي ٱلمَدَائِنِ حَشِرِينَ»(شعرا 53)
موسی و بنیاسرائیل با سرعت حرکت میکردند تا زمانی که به نیل رسیدند و دیگر راهی برای گریختن نداشتند. نزدیک صبح لشکر فرعون را از دور دیدند که در حال رسیدن به آنها هستند، «فَأَتبَعُوهُم مُّشرِقِينَ» (شعرا 60)؛ «فَلَمَّا تَرَءَا ٱلجَمعَانِ قَالَ أَصحَبُ مُوسَى إِنَّا لَمُدرَكُونَ» (شعرا 61)
اینجا بود که یاران موسی (ع) گفتند که ما گرفتارشدیم. جز عدهی قلیلی از اصحاب حضرت، بقیه دچار یأس شدند و موسی (ع) را سرزنش کردند. میگفتند ایکاش اصلاً نمیآمدیم؛ اما حالا غضب چند برابری فرعون در انتظارمان است.
موسی (ع) خیلی محکم فرمود: «کلا ان معی ربی سیهدین؛ خدای من با من است و من را هدایت خواهد کرد». آنگاه عصای خود را به نیل زد وراهی در آب شکافته شد و بنی اسرائیل از نیل عبور کردند و سپاه فرعون در همین نیل نابود شد. یعنی دریایی که باعث ناامیدی بنی اسرائیل شده بود، باعث نابودی فرعون و سپاهش شد.
نصرت الهی در اینجا چه زمانی حاصل شد؟ زمان ناامید شدن از همهجا، «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ» (یوسف 110) تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد در آن حال یاری ما بدیشان فرا رسید و هر که را ما خواستیم نجات دادیم…
یعنی هر زمان که دیگر ناامید شدی و احساس یاس به تو دست داد و بهقولمعروف به مو رسید آنگاه زمانیست که نصرت الهی فرامیرسد.
حال فرض کنید حضرت موسی عقیدهای به سنتها و نصرتهای الهی نداشته باشد، در این صورت اصلاً حرکت نمیکند به سمت نیل و بنیاسرائیل نابود میشوند.
در مورد قصه فلسطین شاید حالت این روزهای ما مانند قوم بنیاسرائیل باشد که هنگام رسیدن به نیل و ندیدن راه نجات بهشدت ناامید شدند؛ اما دقیقاً در همین زمان است که نصرت خداوند وارد میشود؛ این وعدهی الهی است. مردم غزه تا اینجا مقاومت کردهاند و وظیفه خود را انجام دادهاند. حالا زمانی است که نصرت الهی برسد و این همان «ان تنصرواالله ینصرکم» است که مظلومین غزه به ساحت ظهور کشیدهاند. پیغمبر اسلام در روایتی میفرمایند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم؛ قدرت با کفر باقی میماند اما با ظلم باقی نمیماند و نابود میشود». زیرا کفر کارهای خود را پنهانی انجام میدهد و جلو میبرد و برای فسادهایش از لایههای حق استفاده میکند؛ مانند آمریکا که در کنار همهی کارهایش یک سازمان حقوق بشر یا عفو بینالملل طراحی کرده که کثافاتش را بپوشاند. اما در جایی که ظلم علنی شد، رفتنی خواهد بود و ماندگاری ندارد مانند قصه پر غصه نوار غزه و بمباران بیمارستان و مراکز عمومی.