مجموعه صوتی زیر، روایت نیروهای جهادی است که در ایام انتخابات به فعالیت های انتخاباتی پرداخته و که خاطرات شاخص آنها در قالب پادکست ارائه می‌شود
در این مجموعه خواهید شنید:
اگر چهل سال هم جنگ بود…
وقتی پیرمرد کارگر گفت: فقط به خاطرِ…… بغص کردم و از دوربین فاصله گرفتم…
بعد از مصاحبه؛ گفتم برگردیم همان پارکی که اول می ترسیدیم وارد شوییم…
در این مجموعه خواهید شنید:
تا لحظه ظهور سلیمانی وار ادامه خواهیم داد…
اگه حق رای هم ندارید، باید رای بدهید…
جوان هیکلی منبر را از دست من گرفت و گفت امام خامنه ای….
در این مجموعه خواهید شنید:
یکی از جوان ها خیلی تند بود… گفتم: حاج قاسم را که قبول داری؟ گفت: حاج قاسم را در ذهن من خراب نکن….
میگفت: من می خواهم رای ندهم تا این ها به خودشان بیاید…
به حالت مسخره گفت: کاغذ را بده تا عکس بگیریم؛ کارتم را که دید گفت: تو که از خودشان هستی!!….
در این مجموعه خواهید شنید:
زن جلو آمد و گفت:حاج آقا!!..تو مُرغ را ارزون کن تا من هم رای بدهم….
انگشت اشاره حاج قاسم به کجاست؟؟
در این مجموعه خواهید شنید:
همه گفت و گو ها به این سمت بود که ما رای نمی دهیم، چرا رای بدهیم؟ چه گلی به سر ما زده اند؟
حتی اسم کاندیداها را نمی دانستند؟
خودِ کسی که مخالف رای دادن هم بود گفت: این کار خوبی هست… پس خوبه که مشارکت کنیم..
تبلیغ در جمع فامیلی و مواجه های چهره به چهره چگونه باید باشد؟
در این مجموعه خواهید شنید:
نظر یک خانواده ایتالیایی در مورد انتخابات در ایران اسلامی
روز انتخابات مثل روز عاشوراست….
اگر این حرم بماند….
همه باید برای انتخاب یک فرد صالح تلاش کنند….
در این مجموعه خواهید شنید:
از حضور در خدمات رسانی در سیل و زلزله تا حضور در تبلیغ حداکثری
به خود حاج قاسم متوسل شدم ….
گفت:چرا بحث رو می پیچونی؟سریع برو سر اصل مطلب بگو من پیرو سید….
فشار دشمن شما را دچار تفرقه نکند…
