خانه / خانه طلاب جوان / جلسۀ هویت طلبگی 4 اردیبهشت

جلسۀ هویت طلبگی 4 اردیبهشت

اگر بخواهیم در اندیشه حضرت امام رشد کنیم هم در کار فقهی و هم در کار اصولی نیم نگاهی در مراجعات به بحث های حضرت امام داشته باشیم. خوب است پژوهش های حین تحصیل ما مرتبط با اندیشه‌های فقهی اصولی حضرت امام باشد. مثل خطابات قانونیه و محدودۀ ولایت و …

در کتب درسی کتاب های شهید صدر پیشرو است. هم انتظام و انسجام دارد و هم نگاه های اجرایی قوی دارد. دسته بندی های خوبی هم دارد. به خلاف کتب دیگر که تلاش کرده اند حلقه حلقه باشد و رویکرد تربیتی داشته باشند ولی موفق نبوده اند. کتاب اصول مظفر تلاش کرده که پله بندی را رعایت کند ولی در برخی مباحث خیلی به عمق مطلب پرداخته است.

البته اشکالاتی هم متوجه خواندن حلقات است. یکی اینکه ارتباط با روال تحصیل حوزه قطع می شود و همچنین در مباحثه با دیگران نمی توانند با زبان مشترک و دقیق بحث کنند.

اشکال دیگر هم این است که در بحث های فقه و اصول کتاب پایه باید خوانده شود تا بدانیم هر بحثی در کدام سرفصل شکل گرفته است. مثلا مراتب حکم را می دانیم که ذیل اجتماع امر و نهی بحث شده است. لذا اگر دسته بندی رایج به هم بخورد مشکلاتی ایجاد می شود. لذا آقای شاهرودی تلاش کرده کتاب حلقات را بر اساس کفایه دسته بندی کند.

الموجز هم که ناظر به بحث های حضرت امام است کتاب مفیدی است. در همان افق حضرت امام است و چارچوب آن هم کفایه است. الوسیط و المحصول هم دو لایه عمیق تر این کتاب است. مضافا اینکه تهذیب الاصول امام را ایشان تقریر کرده که کتب خیلی خوبی از میان تقریرات است.

کتاب اصول مظفر هم خوب است. بحث های مفیدی دارد. خیلی از بحث های دیگری که در کتب دیگر لازم است دانسته شود در منطق و اصول ایشان ذکر شده است.

اما رسائل و کفایه کتب خوبی برای تدریس و تحصیل نیست. ساختار رسائل بر اساس سه گانۀ قطع و ظن و شک است. آشنایی با این کتب خوب است ولی برای درس گرفتن مناسب نیست. کفایه هم همین طور که پر از تعلیق و … است.

اگر می شد تهذیب الاصول را مثلا بحث می کردیم خیلی بهتر بود چون بحث های جدی تر و مهمتری را در این کتب می بینیم.

در حال حاضر استادی که به ما بگوید کتابی دیگر را تدریس می کنم کم است و شاگردی هم که حاضر باشد این سیستم را رها کند و درس دیگری بخواند. چون هر کلاس سه رکن دارد: مربی، مخاطب و متن.

در فقه هم لمعه کتاب خوبی نیست برای سطح یک. می توانیم کتب مختلفی را معرفی کنیم ولی اگر قرار است یک دور فقه خوانده شود زبده بهتر است چون در هر مسئله ای روایات کلیدی و نظر صاحب جواهر را آورده است. لذا نیازی به تحقیق زیادی نیست ولی به صورت عمیق تر نظرات را می بینیم. در همان پنج کتاب و باب فقهی که گفتیم باید خوانده شود حتما باید بر اساس زبده خوانده شود. بحث واقعا در این زبده نیمه استدلالی می شود.

سوال: در هر علمی نیاز است که از اول تا آخرش را ببینیم.

پاسخ: بله. لازم است و حسن لمعه هم همین است. چون با دسته بندی و جغرافیای آن علم کاملا آشنا می شویم.

در مکاسب دو بخش را باید بیشتر و عمیق تر خواند. یکی مکاسب محرمه است که چون روایی است و تفاوت مکاتب را در آنجا می توان ملاحظه کرد اهمیت بیشتری پیدا می کند.

ابتدای بحث بیع هم مهم است.

خواندن قواعد فقهی اشرافی به طلبه می دهد. برخی از رسائل امام مثل لاضرر حول قواعد فقهی است. یا قاعدۀ ید و … که باعث می شود شخص اشراف پیدا کند.

دروس خارج هم باید دو حیث را جدا کنیم. برخی آموزشی تر هستند مثل درس های استاد شب زنده دار و برخی دیگر هم تحقیقی تر است مثل درس آقای مددی.

به نظر می رسد درس های خارج کنونی زیاد توفیقی ندارند. باید برویم به سمت مکتب سامرایی که طلبه ها در ارائه بحث جدیت و دخالت بیشتری داشته باشند.

سؤال: اگر بخواهیم برنامه عملی داشته باشیم برای کسی که از این مسیر گذشته است امکانی هست؟

استاد: برخی مسائل اساسی را اگر ندیده باشیم حتما باید تدارک کنیم. اصول مظفر خیلی کتاب خوبی است در این زمینه که تا آخر کمک می دهد.

همچنین رجال هم خیلی مهم است. ما معمولا از این حیث ضربه می خوریم. اگر هم روایت خوانی داشته باشیم با سلسله سند همین هم کمک می کند.

تدارک کردن مهم است ولی وسوسه هم داریم که طرف دائما فکر می خواند خوب نخوانده است. این کار را باید قاعده مند کنیم.

مهمترین سال های تحصیلی حوزه ادبیات است. اگر کسی این سه سال را خوب بخواند و اهدافش محقق شود همه چیز راحت می شود. چون مسئله اصلی ما در حوزه پژوهش است و پژوهش هم فقط در صورتی است که شخص ادبیات بلد باشد. البته اصراری روی کتب نداریم ولی اهداف اصلی تأمین شود که یکی فهم آیات است بر اساس قواعد و دیگری اینکه متن را خوب بفهمیم.

باید به دانش مهارتی نگاه کنیم. مثلا در الموجز بهترین موقعیت برای فکر کردن وجود دارد چون متن کم است و امکان گفتگو وجود دارد. بر خلاف کتبی که حجم بیشتری دارند. لذا باید چنین کتاب هایی را مغتنم شمرد. کلیت نظام آموزشی حوزه این است که شخص ذهنش درگیر مسائل شود لذا مثلا در ادبیات ابتدا هدایه به صورت کامل خوانده می شود و بعد هدایه و بعد دوباره سیوطی و بعد دوباره مغنی. این باعث می شود درگیری و تثبیت در ذهن بیشتر باشد. در اصول هم همین طور است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *