خانه / خانه طلاب جوان / اخبار خانه طلاب جوان / کار امام، ساختن کارخانه انسان سازی بود (امام با ایجاد جامعیت، فقه، اصول، فلسفه و عرفان را عمیق تر کرد)(مصاحبه)

کار امام، ساختن کارخانه انسان سازی بود (امام با ایجاد جامعیت، فقه، اصول، فلسفه و عرفان را عمیق تر کرد)(مصاحبه)

بررسی تمایزات مکتب معنوی امام خمینی با سایر بزرگان در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین عابدینی

  • همانطور که در انبیا این حقیقت هست که در ظهورات مختلف هستند –با اینکه معصومند- در نظام علما امت هم این امکان پذیر است. این ظهورات و مأموریت‌های مختلف، به لحاظ مأموریتی که به آن‌ها واگذار می‌شود، به لحاظ امت، به لحاظ شرایط زمانی و مکانی، مختلف است.
  • واقعاً فعل امام خمینی(ره) ظهور توحید بود و ظهور توحید عمقی دارد که هیچ قابل ادراک نیست.
  • تعبیری مقام معظم رهبری در کتاب ولایتشان دارند، تعبیر زیبایی است که نگاه انبیا و نگاه حضرات معصومین بر این بود که کارخانه­ انسان­سازی راه بیندازند نه اینکه انسان‌ها را تک تک بسازند. کاری که امام(ره) کرد، کارخانه انسان سازی بود.
  • سرعت پیروزی انقلاب متناسب سرعت تحول افراد جامعه است لذا در سال آخر قبل از انقلاب بخاطر رشد سریع مردم، تحولات انقلاب سریعتر شد.
  • نگاه امام به عرفان، به فلسفه، به اعتقادات، به اخلاق، واقعاً نگاه حاکمیت است. از منظر حکومت نگاه امام این بود که در نگاه حاکمیتی و ارتباط جامع این‌ها با همدیگر است که کار را جلو می‌رود، چرا که انسان ابعاد مختلف وجودی دارد و اینها با هم ارتباط دارند.
  • امام همه علوم را به کار گرفت ولی آنها را مرتبط کرد، وقتی مرتبط کرد، اثرش مضاعف شد الی ما لا نهایه. با ایجاد جامعیت همه را عمیق‌تر کرد، فقه را عمیق‌تر کرد، اصول را عمیق‌تر کرد، فلسفه را عمیق‌تر کرد.

خط :آیا مکتب معنوی امام خمینی با سایر بزرگان در این زمینه تفاوت دارد؟

عاجزیم از اینکه در مورد امام حرف بزنیم، آن هم با کاری که امام کرده است. کار امام کار انبیا و حقیقتاً مکتب انبیا بوده است. نمونه‌اش کم است اما از باب امت نه از باب شخصیت امام، قطعاً شخصیت انبیا، شخصیت جامع و کاملی بوده است. اما امت‌هایشان تا این حد آمادگی در اجابت نداشتند. خود شخصیت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) چنین شخصیتی بود، امتش هم امت خوبی بود و اجابت کردند و حکومت بلافاصله بعد از سیزده سال تشکیل شد، در مورد عیسی سلام الله علیه در تاریخ دارد که سه سال کل نبوتش طول کشید، این اثر برکت انفاس سه ساله عیسی علیه السلام است. یا موسای کلیم بالاخره مقدمات حکومت را تشکیل داد، اما امتش اصلاً قدردان نبودند. حقیقتاً مکتب امام، مکتب انبیا است و شناخت این مکتب با آن عمقش چون از توحید نشأت گرفته خیلی سخت است. امام واقعاً موحد بود، چون واقعاً موحد بود، جامع هم بود. یعنی بعضی از موحدها، موحدند، اما شأنی از شئون توحید در وجودشان ظهور پیدا می‌کند. ما می‌توانیم ظهوراتشان را بررسی کنیم. چون گاهی خدای تبارک تعالی مأموریتی به عهده کسی می‌گذارد. اینجور نیست که مقام اثباتشان دست خودشان باشد. در مکتب توحید به جایی می‌رسند که مقام اثبات به دست خدا است. ممکن است یک کسی مثل حضرت آیت الله بهجت مأمور به باطن باشد، یک کسی مثل حضرت امام مأمور به باطن و ظاهر باشد. نباید قضاوتمان نسبت به بزرگان تنها براساس ظهورشان باشد، چنان که ابراهیم خلیل سلام الله علیه آنچه از او به ظهور رسید، خیلی کمتر است در مقابل آنچه از عیسی علیه السلام به ظهور رسید. اما ابراهیم خلیل سلام الله علیه مقامش افضل است. در بین انبیا افضل انبیا بعد از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، حضرت ابراهیم سلام الله علیه است. لذا می‌خواهم عرض کنم این ملاک دستمان باشد که قضاوت نسبت به بزرگان دست ما نیست. به واسطه مقام قربی است که پیش خدا دارند و مأموریتی که خدا در اظهار به آن‌ها واگذار می‌کنند، گاهی مأمور به اظهار نیستند. اما می‌توانیم روی مقام اثباتشان قضاوت بکنیم که هر کدام چه اثری از آن‌ها به ظهور رسید. می‌توانیم بگوییم کاری که حضرت (ره) امام کرد، هیچ کدام از آن بزرگان در مقام اثبات نکردند. چنانچه می‌توانیم بگوییم عیسی علیه السلام اثری که از او باقی ماند از ابراهیم خلیل (س) به ظاهر باقی نمانده است. این یک نکته که هم رفع شبهه کند و هم در ذهنمان در مقام قضاوت مقام باطنی آن‌ها نباشیم. مثلاً اگر دعوای موسی و هارون را دقت کنیم، ریش کشیده می‌شود، برای ما حتی تصور قضیه سنگین‌ است، مگر می‌شود، دو نبی الهی با هم درگیر شوند، ما می­گوییم اگر همه انبیا جمع شوند، هیچ اختلافی بینشان نیست.

نمی‌خواهم بگویم بزرگانی مثل حضرت امام (ره) و علامه طباطبایی (ره) و مرحوم قاضی (ره) معصوم هستند، اما می‌خواهم بگویم خدای تبارک و تعالی نظیری برایش در قرآن ذکر کرده که حواسمان یک کم جمع باشد. قضاوت راجع بزرگان در مقام ثبوت خیلی ساده نیست. لذا حواسمان باشد که خیلی به ما مربوط نیست، اما در مقام اثبات، اگر بزرگی در نظام ظاهری دخالت نمی‌کرد، می‌توانیم اعتراض کنیم. اما می‌توانیم مقام ثبوتش را تشکیک کنیم و بگوییم آدم ناقصی بودند؟ این را نمی‌توانیم. غیر از آنکه باید به این نکته هم توجه داشت که مقام اثبات مراتب دارد، مقام اثبات گاهی در مقام اختفا است، گاهی در مقام علن است، مثلا مقام اثباتی که در خفا، حضرت آیت الله بهجت (ره) داشتند، نشان می­دهد ایشان خیلی در رابطه با انقلاب کوشا بوده­اند. بعضی کدهایی که دیدیم یا شنیدیم خیلی عظیم بوده است. غیر از چیزی است که در ذهن دیگران است که ایشان اصلاً کنار بوده است، اینجوری نیست. این یک بحث است.

خط: بنابراینکه مقام تکوین با مقام تشریع هماهنگ است، نباید مقام اثبات افراد مطابق مقام ثبوتشان باشد؟

 مقام تشریع، مطابق تکوین است، اما نه اینکه اگر نبی­ای مثل ابراهیم از جهت ثبوتی قوی است، تشریعی که برای امتش می‌آورد هم باید در حد خود ابراهیم باشد. ابراهیم عظیم­تر از امت زمانش بوده است. لذا در رابطه خودش با خدای تبارک و تعالی از موسی و عیسی -که بعد از او آمدند و دینشان در حقیقت شریعت مفصل‌تری بود- ابراهیم عظیم‌تر است. لذا دارد وقتی نبی ختمی می‌ایستد امیر المومنین علیه السلام در سمت راست او و اولادش در سمت راست امیر المومنین (ع) و در سمت چپ پیغمبر (ص) ابراهیم خلیل(س) و سلسله جلیله انبیا می ایستند، این اعتبار نیست، یعنی سلسله جلیله انبیا از طریق ابراهیم(س) به نبی ختمی (ص) متصل می‌شوند. این سلسله، سلسله طولیه است، سلسله رتبیه است، لذا ابراهیم(س) عظیم­تر بوده، هر چند زمانا مقدم بوده است. لذا در این خصوص هم دارد که تقدیم و تأخیر انبیا، حتی اولواالعزم من الانبیا، دلیل بر تفاضل و فضیلت بعدی نسبت به قبلی نیست. هر چند شریعت بعدی ممکن است بر قبلی به لحاظ اینکه شریعت مفصل‌تری است فضیلت داشته باشد، اما این دلیل نمی‌شود بر اینکه آن نبی ضعف داشت، بلکه وسعتش به لحاظ خودش بود. لذا چون شریعت را امت می‌طلبند، شریعت در حد امت است نه در حد نبی.

سیره انبیا را اگر خوب دقت کنیم، خدای تعالی نظیرهایی قرار داده است، مثلا یحیی با عیسی علیه السلام گاهی با هم گفتگو داشتند، یحیی می‌گفت روش خوفی لازم است، و عیسی علیه السلام می­فرمود روش شوق برای جذب امت کارسازتر است. به خدای تبارک و تعالی عرض می‌کنند، آنجا خداوند می‌فرماید، با اینکه هر دو درست است، ولی شریعت عیسی برای مردم سازگارتر است. می‌خواهم عرض کنم این‌ تفاوتها را -اگر به روایات نگاه کنید- به زمانها، به ظهورات انبیا نسبت به امت‌ها برمی­گردد. این‌ها غیر از آن است که قرب خود نبی را به خدای متعال در نظر بگیریم. روایت منسوبی است که امام رحمه الله علیه با عنوان منسوب نقل کرده و دیگران هم تقریباً نقل کردند که «کان اخی موسی عینه الیمنی عمیاء و کان اخی عیسی عینه الیسری عمیاء و انا ذو العینین»، این به معنای نقص نبی نیست، اینکه امکان ندارد، بلکه به لحاظ ظهورش نسبت به مردم است. «عینه الیمنی عمیاء» یعنی مردم برای هدایت شدن به قانونگذاری و قوانین نیاز بیشتری داشتند، لذا موسی علیه­السلام شریعتش در مرتبه ظاهر بسط بیشتری داشت. اما عیسی علیه السلام به لحاظ سرعت رشد قوانین در نظام موسی علیه السلام، قانون زیادی نیاورده است، نسخ زیادی هم نکرده است، همان قانون را قبول کرده است اما به جهت معنویت ید طولایی دارد. زیرا نیاز مردم در آن زمان به این مساله برای هدایت بیشتر بوده است. خوب اگر کسی از یک منظر بیرونی نگاه کند می‌گوید این‌ها با هم تنازع است. یا خضر و موسی در عدم صبر موسی یا امثال این‌ها که نظیر دارد؛ این به ما می‌رساند همانجور که در انبیا این حقیقت هست که در مقام اثبات ظهورات مختلف هستند –با اینکه معصومند- در نظام علما امت هم این امکان پذیر است. این ظهورات و مأموریت‌های مختلف، به لحاظ مأموریتی که به آن‌ها واگذار می‌شود، به لحاظ امت، به لحاظ شرایط زمانی و مکانی، مختلف است. نمی‌گویم هیچ نگاه علمی نداشته باشیم اما نمی‌توانیم قضاوت کنیم. اما در مقام اثبات، آن‌ها که ما احتمال می‌دهیم واقعاً اهل باطن بودند، قضاوت راجع آن‌ها خیلی سخت می‌شود.

خط : چگونه یک امت، دو نبی با مقام اثباتهای مختلف می تواند داشته باشند؟

*شما این اشکال را به خدا بکن، بگو زمان عیسی علیه السلام مگر یحیی نبود؟ این‌ها بر می‌گردد به مأموریت‌های مختلفی که به هر کدام می‌دادند، مگر موسی با خضر نبود؟ البته ما در هر زمانی یک نبی اولی العزم یا یک نبی متبوع داریم، در زمان عیسی علیه السلام عیسی نبی متبوع بود و یحیی نبی تابع و عیسی معیار برای هدایت در زمان خود بود اما خدای تعالی بقیه انبیاء را در آن زمان تابع او قرار داده بود هر چند در مقام ثبوت خود ممکن بود ظهورات دیگری داشته باشند.

خط: آیا بین نبی یا عالمی که مامور به ظاهر است با نبی یا عالمی که مامور به باطن است ارتباطی هست؟

*در مأموریت ظاهری تابعیت حتماً هست. یعنی در نظام ما امام رحمه الله آن نظام امامت غالب را دارد و بقیه علماء تابع هستند. اما اگر کسی مرتبه ویژه­ای در نظام باطن داشته باشد، بین خودش و خدا است. مثل خضر سلام الله علیه، این ویژگی امکان پذیر است. لذا بعضی مأموریت‌های باطنی هم داشته­اند. این افراد  گاهی از جانب خدای متعال مأموریت­هایی به عهده­شان بوده است. آن مأموریت‌ها با نظام ظاهری و با بودن در بین مردم محقق نمی‌شده است، که البته این موارد حکمت‌هایی دارد، گاهی عده­ای دور این افراد جذب می‌شوند و به طور کلی دفع نمی‌شوند. یعنی این تراشه‌هایی که نمی‌توانند جذب امام(ره) بشوند، یعنی قشر خاکستری، می‌آیند دور عده دیگری جذب می­شوند که آن‌ها هم از انقلاب دورشان نمی‌کنند. مقابل انقلاب قرار نمی‌گیرند. البته این یکی از حکمت‌هایش است، نمی‌گوییم علت‌هایش این باشد.

خط: ویژگیهای مکتب معنوی امام چیست؟

خود مکتب امام واقعاً سری است که هنوز آشکار نشده است. شاید اسرار حرکتی که امام کرده و آشکار شدن آن، وقتی جلوتر برویم بهتر انجام بشود. ما به مکتب انبیا که نگاه می‌کنیم یک چیزهایی از آن را قرآن برایمان آشکار کرده است. ولی اینگونه نبوده که در زمان خود انبیا اینگونه باشد. ما هنوز در دوره امام هستیم، در دهر امام هستیم. این در دوره امام بودن و نگاه از درون خیلی چیزها را برایمان آشکار نمی‌کند. اما این را می­دانیم به تعبیر مرحوم علامه که انبیا تجلی توحید بودند اگر توحید می‌خواست آشکار بشود، می‌شد فعل انبیا و اگر حدود فعل انبیا را بردارند، می‌شود توحید. واقعاً فعل امام خمینی(ره) ظهور توحید بود و ظهور توحید عمقی دارد که هیچ قابل ادراک نیست، به خصوص با فرمایشی که مرحوم علامه(ره) دارد که عمق توحید در مکتب نبی ختمی(ص)، غیر از عمقی است که توحید در مکتب سایر انبیا دارد.

علامه در رسائل توحیدی می‌فرماید که توحید در مکتب نبی ختمی(ص) نازله احدیت است، توحید در مکتب انبیا(ع) نازله واحدیت است. این تعبیر خیلی تعبیر سنگین و دقیقی است. لذا ایشان می‌فرماید نه تنها احکام، اخلاق، اعتقاد، بلکه همه آنچه که در نظام مکتب ختمی(ص) هست نازله مرتبه احدیت است. فقط تفاوت در احکام نیست. فقط تفاوت در اخلاق نیست. لذا فهم و تحلیل حرکت و انقلاب امام(ره) به عنوان یکی از رهروانی که آن مرتبه احدیت را ظهور می‌دهد، به این سادگی نیست.

تعبیری مقام معظم رهبری در کتاب ولایتشان دارند، تعبیر زیبایی است که نگاه انبیا و نگاه حضرات معصومین بر ساختن کارخانه انسان سازی بود نه اینکه انسان‌ها را تک تک بسازند. کاری که امام(ره) کرد، کارخانه انسان سازی بود. شاید شما اینقدر برایتان محسوس نباشد. در زمانی قرار گرفتیم که واقعاً حجت خیلی برایمان تام بود، قبل از انقلاب را به تمامه و کماله دیدیم، کاملاً در مرکز جوانان قبل از انقلاب و دغدغه‌های جوانان قبل از انقلاب بودیم، حالات و رفتارشان را دیدیم، بعد یک دفعه جریان انقلاب در طول دوره یک ساله آخر سرعت گرفت، یک سال آخر سرعت سیر خیلی عظیم بوده است، فقط سرعت پیروزی انقلاب نیست، سرعت تحول در افراد بوده است. آن سرعت تحول در افراد خیلی عظیم و اثرگذار است. انقلاب ظهور تحول در افراد است. آن سرعت تحول خیلی عظیم بود. اگر تحلیل آن سرعت تحول را آدم می‌دید، باور کنید مثل عصای موسی بود که به زمین افتاده و تغییر ایجاد کرده است. یک تحول عظیمی بود. انسان مبهوت بود، افراد چه سرعتی در تغییر پیدا کردند، غیر قابل حساب بود، ما یک همکلاسی داشتیم که اهل هر کاری که شما برایتان غیر قابل تصور است، بود. ابایی نداشت که بگوید این کارها را می‌کند. یک دفعه در دوران انقلاب تغییری در وجود این‌ها ایجاد شد که سرباز فدایی امام(ره) شدند، بعد هم شهید شدند، یعنی من هر موقع اطلاعیه آنها را بر دیوار می‌دیدم، می‌گفتم خدایا تو چقدر بلدی. این کار عادی نیست. قطعا این تحولات در افراد، شعاع وجودی امام بوده است.

یک کسی خدمت مرحوم آیت الله بهجت گفته بود اینقدر که می‌گویند به علم نیست. مرحوم جعفر آقا مجتهدی خیلی اهل علم نبود، اما مقام حضورش خیلی قوی بود. آیت الله بهجت فرمودند، خدا می‌داند اگر جعفر آقا با این عمل، اهل علم بود شعاع وجودی او تا کجاها را فرا می‌گرفت. این از نگاهی برمی‌آید که این را شهود کرده و می‌فهمد. امام تمام عمل کامل را داشت، عمل کامل نه یعنی کثرت عمل، یعنی عمل از آن مرتبه احدیت در وجودش تجلی پیدا کرد، لذا حالا حالاها طول می‌کشد تا مکتب امام(ره) شناخته شود. من به دوستان گاهی عرض می‌کنم، خدای تبارک و تعالی مقام اجمال و تفصیل را در مقام معظم رهبری و امام(ره) برای ما قرار داده است. مقام اجمال که ظهور کلیات و حقایق کلیه و آن عظمت و عمق وجودی است را در امام(ره) تجلی داده است. تفاصیل این حقیقت را در ظهور و ابراز توسط مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) قرار داده است و خودش نعمت عظیمی است که به این سادگی امکان قدرانی این نعمت محقق نمی شود.

خط: تفاوت مکتب امام با دیگران در چیست؟

نگاه امام، نگاه جامع به همه مباحث بود، نه فقط مباحث فقهی، که می‌فرماید فقه، تئورى‏ واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. نگاه امام به عرفان، به فلسفه، به اعتقادات، به اخلاق، واقعاً نگاه حاکمیتی است. از منظر حکومت نگاه امام این بود که ارتباط جامع این‌ها با همدیگر است که کار را جلو می‌برد چرا که انسان ابعاد مختلف وجودی دارد و اینها با هم ارتباط دارند. یک کسی خدمت آیت الله حسن زاده بعد از وفات حضرت امام گفته بود امام فیلسوف الفقها و فقیه الفلاسفه بود ایشان فرمودند: اینگونه تعریف کنید که فیلسوف الفلاسفه و فقیه الفقهاء؛ چرا که بین فیلسوفان فیلسوف بودن و بین فقها فقیه بودن اهمیت دارد. امام فیلسوف الفلاسفه و فقیه الفقها بود، نگاهش خیلی جامع بود. بدست آوردن این نگاه جامع، خیلی سخت است. در حوزه ما کمتر کسی است که واقعا نگاه جامع داشته باشد. در علومی که ما در حوزه می‌خوانیم، این نگاه جامع اشباع نشده است. خدمت مقام معظم رهبری جلسه روضه­ای بود، وفات امام کاظم علیه السلام بود، آقایی در فضیلت امام کاظم علیه السلام صحبت کردند که از سخنرانان معروف بودند. جلسه که تمام شد، آقا هم نشسته بودند، بنا بر صحبت نداشتند، اما شروع به صحبت کردند. فرمودند خوب بود این صفات اخلاقی که در فضیلت امام علیه السلام نقل کردید، تفصیل می‌دادید که حضرت حتی همین فضای اخلاقی را برای زمینه سازی و ایجاد حکومت و با نگاه حاکمیتی به کار می‌برد. نگاه به این مسئله، با این تفصیل متفاوت می­شود تا آن وقتی­که حرکت فردی امام مد نظر باشد. باید به این اخلاق از منظر کسی نگاه کرد که می‌خواهد حاکمیت تشکیل بدهد.

مثال دیگری می‌زنم، گاهی چشم را روی میز می‌گذارند، دارند تشریح می‌کنند. یک موقع چشم روی بدن است. تشریح چشم روی میز یک کارکردی دارد، اما تشریح چشمی که روی بدن است همه آن‌ کارکردها را به‌اضافه روابط نظام ارگانیک و زنده­ای که بین اجزای آن است دارد.

در نظام امام، همه معارف ما زنده و مرتبط هستند. همه با همدیگر یک کار را می‌کنند. اما در نگاه ما به علوم حوزوی اینجور نیست. لذا در تصمیم­گیری‌ها می‌بینید یک بزرگواری حکمی از احکام که یک جایی زمین می‌ماند، فریادش بلند می‌شود. اما یک اصلی از اصول وقتی زمین می‌ماند، اصلاً متوجه نمی‌شود. اگر کسی در حکمی از احکامِ زمین مانده فریاد می­زند، وقتی به یک اصلی از اصولِ زمین مانده می­رسد، باید از شدت غصه بمیرد. اینجا باید حتماً تناسب رعایت بشود. اما می‌بینید اینجا متوجه هم نمی‌شود چرا؟ چون آن جامعیت نگاه را ندارد. جزئی­ بینی او قوی است.

نگاه امام، جامع بود. ما گاهی تلقیمان این است که با جامعیت دیگر آن عظمت را در هر علم نمی‌بینیم یا آن مطلوبیت برای ما ایجاد نمی‌کند. این‌ها همه مال آن است که خود مکتب امام را نفهمیدیم. امام همه را مرتبط کرد و به کار گرفت. وقتی مرتبط کرد، اثرش مضاعف شد الی ما لا نهایه. با ایجاد جامعیت همه را عمیق‌تر کرد، فقه، اصول، فلسفه را عمیق‌تر کرد، تازه امام فرصت پیدا نکرد، همه این‌ها را ابراز کند یا در مرتبه بیان این‌ها را تبیین بکند. اما عملش را انجام داد، مقدمه‌اش را چید. ما وظیفه­مان این است که این‌ها را از حالتی که امام زمینه و فونداسیون آن را ریخته است، به پیش ببریم. وظیفه من و شما است که این کار را بکنیم.

اگر با این نگاه برویم همه این علوم را نه تنها هیچ برایمان کم نمی‌آید، حقیر هم نمی‌آید، بلکه می‌توانیم بینشان ارتباطی ایجاد کنیم و این ارتباط و جامعیت باعث قوت هر علم هم می شود. در علوم حوزه هم باید نگاه جامع داشت و هم نگاه حاکمیتی و تمدن سازی. هر دو مکمل هم هستند. نگاه حاکمیتی و تمدن سازی به این معنی نیست که حکومت داریم؛ علوم چگونه می شود. اگر حکومت هم نبود نگاه حاکمیتی معنی می‌داد، نگاه حاکمیتی و جامع و منظومه ای به دین با اقامه دین در همه ابعاد محقق می شود که دین این را از ما خواسته است. نگاه حاکمیتی نگاه مرتبط برای ایجاد زمینه ظهور است، لذا آن نگاه به ظهور است که نگاه حاکمیتی را رقم می­زند. می‌خواهد آن زمینه حاکمیت دین را در جهان محقق بکند. دین آمده اقامه همه معارف و اخلاق و احکام را بکند. آمده همه اینها را محقق بکند و لذا همه احکامش اینگونه است و مخاطبش هم همه انسانها می باشند. حتی فردی‌ترین آن؛ آیت الله بهجت ره می‌فرمود در نماز جماعت، واجب است اگر کسی سر بلند کرد و دید امام همچنان در رکوع است و می‌تواند برسد، واجب است برگردد، با اینکه در حالت فرادی رکن نماز، سهواً هم کم و زیاد بشود جایز نیست، چه برسد عمداً این کار را بکند. چون حکم جماعت غالب بر حکم نماز است و اهمیت حفظ جماعت این است. در کتاب شذرات المعارف مرحوم شاه آبادی هم این نظام اخوت را خوب بیان می­کند که تار و پود نظام اخوت در ولایت چه معنا دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *