زمانه‌ی ‌ما

اشاره: حجت الاسلام و المسلمین جواد سلیمانی متولد سال ۴۷ در مازندران است. اساتید خارج ایشان آیات عظام سبحانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی، خاتم یزدی، تبریزی (ره) و مدرسی هستند. عنوان رساله سطح۴ ایشان فلسفه تاریخ در قرآن است. همچنین ایشان کارشناسی ارشد تاریخ و دکتری معارف اسلامی با گرایش مبانی نظری اسلام دارند. محورهای مهم فعالیت ایشان عبارتند از تحقیق و تدریس و تالیف در مباحث معارف قرآن، تاریخ صدراسلام و تاریخ معاصر ایران (عصر مشروطه) و مدیریت دانشنامه مشروطیت. از تالیفات ایشان می توان به موارد ذیل اشاره کرد: کتاب امام حسین (ع) و جاهلیّت نو، از عدالت خانه تا مشروطه غربی، آزمون خواص در حکومت اسلامی، تاریخ تحلیلی اسلام.


در طول تاریخ بشر انقلاب‌های فراوانی با ماهیت استبداد و استعمار ستیزی صورت گرفته است و با شعارهای جذابی چون عدالت، استقلال، آزادی و مردم سالاری و پیشرفت تحقق یافته و امیدهای فراوانی را دل تشنگان حق و حقیقت ایجاد کرده‌اند. ولی بعد از مدتی یا در تحقق شعارهای خود ناکام ماندند و یا تغییر ماهیت داده، به بیماری‌هایی که از آن برائت می جستند مبتلا گشتند و در دامی که روزگاری سخت از آن فاصله می‌گرفتند افتادند. چنانکه عباسیان با هدف جلب رضایت آل محمد (ص) و شعار حمایت از اهل‌بیت قیام خود را بر علیه امویان آغاز کردند ولی بعد از پیروزی، ظلمی بیش از امویان بر اهل‌بیت روا داشتند و شش امام معصوم را محبوس نموده و به شهادت رساندند. در انقلاب مشروطیت ایران نیز برخی از منورالفکران غرب‌زده و روشنفکران دین ستیز با شعار آزادی و مساوات و استبداد ستیزی به مبارزه با قاجاریه برخاستند ولی چندی بعد از پیروزی اندک اندک با انگلستان هم عهد شدند رضاخان پهلوی را بر کرسی پادشاهی ایران نشاندند و ملّت ایران را به استبدادِ همراه با لامذهبی و سرسپردگی استعمار انگلیس مبتلا نمودند.

عصر تنزیل و تأویل دو مقطع از انقلاب
از آنجا که منطق انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته از منطق انقلاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و استمرار همان بعثت آسمانی است، بالتبع دشمنان مشترکی برای هر دو نهضت وجود دارد. چراکه شباهت‌های ماهیت انسان‌های جبهه حقّ و باطل موجب شباهت های منطق علمی و عملی و استراتژی و تاکتیک‌های شان می‌شود. بدین رو اهل حقّ و اهل باطل در طول تاریخ، قیافه‌ها، ادبیات و ابزارهای متمایزی پیدا می‌کنند ولی در بسیاری از مراحل و مواضعِ کلّی با یکدیگر شباهت و اشترا ک دارند.
بنابراین برای بررسی وضعیت انقلاب اسلامی ایران در دهه سوم و چهارم، و انتخاب تاکتیک‌ صحیح برای تعقیب اهداف اصیل انقلاب شایسته است از یک مقایسه تطبیقی بین صدر اسلام و انقلاب اسلامی ایران استفاده ‌کنیم.
صدر اسلام را می توان به دو عصر «تنزیل» و «تأویل» تقسیم کرد:
«عصر تنزیل» ناظر به دورانی است که آیات قرآن نازل می شود و رسول خدا آن را به جامعه ابلاغ می کند. این دوران از ابتدای بعثت پیامبر آغاز و در سال یازدهم هجرت به پایان می رسد. ویژگی این دوره این است که دشمنان اسلام در این زمان منکر اصل نزول قرآن و وحی و نبوت پیامبر مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) هستند.
«عصر تأویل» بر دوران بعد از رحلت رسول اعظم اطلاق می شود، و در دوران حکومت امیرمؤمنان به اوج خود می رسد. در این دوران اصحاب رسول خدا موظفند بر اساس خطوط ترسیم شده عصر تنزیل، مسیر جدید انقلاب را تبیین نمایند. در این عصر است که دشمنان اسلام خرقه کفر از تن برون کرده جُبّه دینداری بر تن نموده و سعی می کنند با تحریف آیات و ارائه تفسیر ناروا از خط رسول خدا آن را ضایع کرده و اثرش را خنثی کنند.
انقلاب اسلامی ایران نیز بر این اساس قابل انقسام به دو مرحله است:
از آغاز نهضت امام خمینی(قدّس سرّه) تا زمان رحلت آن بزرگوار را می توان «عصر تنزیل» و بعد از رحلت آن بزرگوار را «عصر تأویل» نامید. عصر تنزیل در انقلاب اسلامی عصری است که دشمنان انقلاب با اساس انقلاب به صورت عریان مبارزه می کنند و اسلام یا اسلام سیاسی و حکومتی را انکار می کنند.
عصر تأویل، عصری است که خط امام راحل(ره) از سوی یاران امام تفسیر می‌شود و مسیر آینده انقلاب باید بر پایه سخنان و سیره حضرت امام تبیین گردد؛ در این عصر دشمنان انقلاب از نابود کردن اساس انقلاب نومید شده اند لکن به تحریف و منحرف کردن مسیر آن امیدوار هستند. در این دوره عناصر معاند انقلاب اسلامی سعی می کنند لباس ضد انقلاب را از تن در آورده و با پوشش انقلابی به جنگ با انقلاب بیایند. این حرکت از رحلت حضرت امام خمینی(ره) ‌آغاز گردیده است و تا به امروز حرکت رو به رشدی را داشته است به طوری که در فتنه ۸۸ به صورت مکشوف خود را نشان داده است.
این تقسیم صرفا یک تحلیل عقلی نیست بلکه مبنای تاریخی و روایی نیز دارد، به عنوان نمونه امیرمؤمنان(ع) در دوران حکومتش عصر و زمانه خود را چنین توصیف می کند:
«اِنّمَا أَصْبَحْنَا نُقاتِلُ اِخْوَانَنا فِى الاِْسْلامِ عَلَى مَا دَخَلَ فِیْهِ مِنَ الزَّیْغِ وَالاِعْوِجَاجِ وَالشُّبْهَهَ والتّْأوِیلِ؛ وضع طورى شد که ما با برادرانمان در اسلام مى‏جنگیم زیرا گمراهى و کجى و شبهه و تأویل ناروا در اسلام راه یافته است.»
و یا جناب عمّار بن یاسر در حین جنگ صفین، تمایز زمان جنگ با معاویه و عمرو بن عاص در عصر حکومت نبوی (در جنگهای بدر، اُحد و احزاب) را با دوران جنگ با آنها در عصر علوی (در نبرد صفین)،‌ در این می داند که در زمان رسول خدا،‌ بر سر تنزیل قرآن با معاویه و اقرانش می جنگید ولی در حکومت امیرمؤمنان در صفین بر سر تأویل قرآن با آنان می جنگد. پس می فرمود:
«نَحْنُ ضَرَبْنَاکُمْ عَلَى تَنْزِیْلِهِ ثُمَّ ضَرَبْنَاکُمْ عَلَى تَأْوِیلِهِ؛ ما روزى با شما بر سر نزول (قرآن و حقانیتش) نبرد کردیم و اکنون به خاطر تأویل و تحریف آن با شما مى‏جنگیم.»
اساساً بعد از پیروزی و تثبیت هر انقلاب سیاسی ارزشی، نوبت نوسازی و دگرگونی جامعه بر اساس معارف انقلاب می‌رسد. در این شرایط اگر تحولات دقیقا منطبق بر پایه معارف اصیل انقلاب استوار شود، انقلاب از مسیر خود خارج نشده و ارزش‌های آن تحکیم می‌شود وگرنه از راه نخست منحرف گردیده و پایه ارزش‌ها در آن سست می‌شود. بعد از رحلت حضرت امام(ره) بوی تکرار این روند در انقلاب ایران به مشام می‌رسد از این رو شایسته است با درس گرفتن از تجربه تلخ صدر اسلام و درک شرایط ویژه این برهه حساس، از تکرار تاریخ جلوگیری شود.

ادامه دارد

مطلب اختصاصی نشریه عهد شماره ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *