خانه / خانه طلاب جوان / اخبار خانه طلاب جوان / جلسۀ دوم هویت طلبگی ۴ بهمن ۹۹

جلسۀ دوم هویت طلبگی ۴ بهمن ۹۹

ع.ع : برای اینکه بحث­های دیگران را هم در این باره دیده باشیم سری زدیم به:

  1. کتاب راه و رسم طلبگی استاد عالم­زادۀ نوری
  2. کتاب زندگی مطلوب طلبۀ استاد فلاح
  3. جزوۀ هویت و سبک زندگی طلبۀ عصر انقلاب استاد مهدیان

 و به زعم حقیر جملات کلیدی آنها را پیرامون هویت طلبه جدا کرده ایم:

راه و رسم طلبگی

طلبه یک هویت فردی دارد و یک هویت صنفی؛ هویت صنفی طلبه همان هویت صنفی روحانی است. پیامبران و ائمه در مقام برپایی دین وظایف سه­گانه­ای به عهده دارند:

  1. دریافت پیام: نبوت
  2. انتقال پیام: رسالت ابلاغ
  3. اجرا و تحقق: امامت

از آنجا که علما امنا الرسل هستند آنها هم این سه وظیفه را به عهده دارند.

آیه نفر نیز این سه وظیفه را بازگو می­کند: تفقه یعنی دریافت وحی. لینذروا یعنی ابلاغ و امامت. یحذرون: هدفمندی تبلیغ و امید به اثرگذاری.

پس شد فهم دین، تبلیغ دین، اجرای دین

به تقریر دیگر تفقه، انذار، حذر مردم.

و به بیان دیگر: نبوت، رسالت، امامت.

طلبه یک نیروی فرهنگی و عنصر تعلیمی تربیتی در جامعه است که برای گسترش فرهنگ دینی آماده می شود. فقط دین و تعلیم آن است که خداوند مستقیما ورود کرده و نماینده فرستاده است بر خلاف مشاغل دیگر.

درست است که دیگران هم ممکن است این کار را بکنند ولی مأموریت محوری طلبه در حوزۀ معارف دین قرار گرفته است و این وظیفۀ صنف اوست نه اینکه به صورت تفننی به آن بپردازد.طلبه کسی است که عمده زمان و توان خود را صرف رسالت های نهاد روحانیت می کند.

زندگی مطلوب طلبه

رهبری سررشته داری تحولات اجتماعی است. ورود در عرصه های تأثیرگذاری جدی اجتماعی رهبری است و ورود دینی در این عرصه ها رهبری دینی. این رهبری اجتماعی است که می تواند نیروها را بسیج کند و سرمایه ها را متمرکز.

لذا اگر حتی فردی تاریخ پژوه است ولی دغدغۀ سررشته داری تحولات اجتماعی را دارد حالت رهبری دارد.

ص ۴۴: رهبری کار یک فرد نیست. بلکه تنها شبکۀ تخصصی است از کسانی که این خیز را برداشته­اند و اقتضائات آن را می­شناسند و خویش را برای آن آماده کرده­اند. می­توان این شبکۀ تخصصی را نهاد رهبری نامید.

مسئلۀ رهبری جامعۀ انسانی پدیدۀ فاخر و نادری است. جامعه­ای که داعیۀ آقایی دنیا را دارد باید به طور ویژه از مقولۀ رهبری برخوردار باشد. هنگامی که در جامعه­ای، رهبری ناتوان یا نارسا باشد آن جامعه نمی­تواند پیشتاز باشد. وضعیتی که گویا داردکم کم برای ما اتفاق می­افتد. اگر طبیبی بیاید و نبض ایران اسلامی را بگیرد می­گوید این مشکل نارسایی رهبری دارد، نه رهبری مقام معظم رهبری. منظور نهاد رهبری است. مراد از نهاد رهبری لایۀ نیروی انسانی با حالت مشترک رهبری فرهنگی ولی صاحب تخصص­ها و جایگاه­های متنوع است. شکل­گیری این نهاد و البته تربیت نیروهایی از این دست مهم­ترین پایۀ تأمین پدیدۀ رهبری است.

غیر از رهبری ولی فقیه نیاز به رهبرانی داریم که در جامعه حرکت ایجاد کنند. از فرصت ها استفاده کنند و کشتی انقلاب را به جلو ببرند. سرمایه های معطل مانده را فقط با گارد رهبری می تواند به حرکت درآورد.

هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب

ص ۱۵: هدف و هویت کار انبیا و اولیاء که اقامه دین و حاکمیت الله است در طول تاریخ همیشگی بوده است؛ اما امروز زمانه و عصر این واقعه فرارسیده است؛ این یعنی به لحاظ واقعی نیز هم امام و هم امت اسلامی در شروع دوران اقامه دین قرار گرفته­اند و این نکته­ای است که کل فعالیتها و مقدمات و کار علمی و تهذیبی و مهارتی طلاب را رنگ میزند.

بر این اساس باید توجه کنیم اگر طلبگی یعنی آماده شدن برای چنین مأموریتی و چنین هویتی؛ پس سبک زندگی طلبه عصر انقلاب باید بروز و ظهور تربیت و رشد او برای دستیابی به چنین هویتی باشد.

ص ۱۶: طلبه قبل از آنکه بخواهد هر کارکردی را در جامعه دینی دنبال کند باید یک انسان تربیت یافته باشد. این نکته برای همه افراد و نیروهای جبهه حق واجب است؛ اما قطعاً برای کسانی که بناست نهاد پشت سر امامان جامعه باشند و نقش رهبری امت را ایفا کنند از همه کلیدی­تر است. جامعیت طلبه یعنی او تمام ابعاد انسانی خود را به اندازه و به تناسب رشد داده باشد. حرکت به سمت اقامه و حاکمیت دین بدون یک تربیت جامع و داشتن یک وجود انسانی محال و غیرممکن است.

ص ۲۲: عصر انقلاب را می­توان دوران شروع بروز و ظهور دین و اقامه دین دانست. این دوران و زمانه همه هویت­های امت اسلام را رنگ میزند. جایگاه اجتماعی روحانیت و علما نیز همان است که به عنوان خلفا یا امنا یا ورثه از آن یاد می کنیم؛ یعنی همان نقش امامان امت اما در اندازه یک نهاد اجتماعی برآمده از امت. آیه شریفه نفر نیز اشاره به همین هویت دارد. خود کلمه نفر و رجوع نشان می دهد که این نهاد بین امام و بدنه جامعه یک حلقه ارتباطی هست. طایفه بودن این جماعت نشان می­دهد که این نهاد یک جمع متشکل هستند. چون طایفه از ماده طوف گرفته شده است که اشاره به یک جمع حول محوری واحد دارد. فرقه نیز اشاره به جمع با توجه به ویژگی تفرقی آ نهاست که اشاره به این نکته دارد که از خرده فرهنگ­های مختلف در جامعه جمعیتی می جوشد برای این کار مهم اجتماعی تفقه که همان فهم عمیق دین است مقدمه انذار یا اثرگذاری قلبی در جامعه است و نتیجه و غایت نهایی نیز یحذرون است که درواقع شکل دادن به یک جامعه توحیدی بر اساس حذر یا ترس ناشی از توحید است. به هرحال ترسیم جایگاه اجتماعی حوزویان می تواند نقش اجتماعی آنها در هر دورانی را رنگ بزند؛ یعنی در دوران انقلاب اسلامی هم اینکه دقیقاً چه تمرکزی را باید امت و امام داشته باشند و مثلاً در دوران انقلاب باشند یا نظام یا دولت اسلامی یا جامعه اسلامی یا بین الملل اسلامی و امثالهم می تواند مجموعه فعالیت های حوزه علمیه و تربیت طلاب را بالتبع رنگ بزند.

ع.ق: واقعا اشکال مهمی که به بحث حلقه های میانی می توان کرد این وظیفه هر انقلابی هست. همان اشکالی که آقا می فرماید به همین نکته هم وارد است. شاید بتوان گفت اگر کسی این حلقه میانی را نداشته باشد طلبه نیست، ولی می توان دانشجو هم این را داشته باشد. اگر دانشجو این را داشته باشد نمی گوییم طلبه است ولی دارد این کار را هم می کند.

امام و آقا هر وقت صحبت می کنند می فرمایند چند بعد است یکی فقه است یکی سیاست است و تهذیب است.

ع.خ: ما به سه چیز رسیده ایم. یکی حلقه های میانی. امامت جامعه. اقامۀ دین.

نکتۀ جالب آقای مهدیان این است که به همه طلبه ها می خورد. از زمان حضرت آدم تا انتهای عالم هم هست.

آقای فلاح هم ویژگی اش این است که بهتر ما را از بقیه جدا می کند.

ح.ک: تعریف امام معنای عامی دارد .  امامت یعنی رهبری کردن و دستگیری از جامعه. این وظیفه ی یک شخص رهبر می باشد. امامت و حلقه های میانی یکی از بازوان رهبری هستند. جامعه  ی روحانیت هم حرف قله را می فهمد و به جلو می برد.بنابراین هم حلقه های میانی و هم امامت جامعه است.

ع.م: این موضوع که همه قرار است امام شوند در(( وجعلنا اماما)) مشخص است. طلبه تلاش کرده از همه امام تر باشد. همه امام هستند و طلبه امام تر است.

م.آ: دانشجویانی که بیانات  رهبر را  ترویج می کنند طلبه نیستند اما امام هستند و نسبت مستقیمی با امام دارند .

م.ش: یعنی طلبه ابزاری برای خودش تهیه می کند که امامتش در وزان بالاتری باشد. طلبه از همه اقشار جامعه برای پیشبرد کارش استفاده می کند ولی کار خودش را جلو می برد.

م.آ: هر جامعه هر چند کافر باشند یک رأس و یک بدنه دارند. حضرت آقا می فرماید روشنفکر کسی ست که چیزی را می فهمد و می گوید. بنابراین روشنفکری هویت طلبه نیست.

ع.م: اول هویت پیامبران را تعریف کنیم و بعد ورثه الانبیا هم تعریف می شود همه جبهه حق در حال رشد است. چه کسی پیشروتر است؟ امام. البته خود امام هم در حال حرکت است. پیامبر و امام در حال گرفتن علم از خدا هستند و به مردم تعلیم می کنند. تهذیب می کنند و خودشان هم اهل مراعات هستند. این ظاهر حرکت ائمه و انبیاء است. این طور جامعه رشد پیدا می کند. و بدون این هویت در جامعه حرکتی صورت نمی گیرد. خود امام هم همین کارها را انجام می دهد. فرق بدنه الان با امام یا نبی  درچیست؟

ممکن است بگوییم از همه جلوتر است. او دستش به وحی می رسد. رهبر رهبران است. یعنی یک هرم وجود دارد و یک بدنه در حال حرکت. یعنی پیغمبر الان با پیغمبر صد سال بعد یکی نیست. هر زمان یک شکل دارد. یکی مثل سلیمان است و گاهی مثل نوح و گاهی مثل حضرت خاتم.

بر این اساس اگر طایفه ای پیدا کنیم که نزدیکترین به او باشند. آن طایفه همان کار را پشت سر امام معصوم انجام می دهد. اینجا خود حضرت آقا هم هست که کار را از امام معصوم می گیرد و به افراد جامعه می رساند. این نهاد همیشگی است. امروز مثلا با حاصل می شود. که استنباط است و پیاده سازی. امروز مثلا دوره تشکیل دولت اسلامی است. قبلا دوره جمع کردن روایات بوده است ؛ کارهای مختلفی انجام می دهد و در هر زمانی یک قالب دارد و ایستادن بر روی آن وظیفه در طول زمان بی فایده می باشد. این هویت به لحاظ طولی جدا می شود نه عرضی. لذا از هر فرقه ای طایفه ای می خواهد. طایفه ای که امام را متصل می کند به مردم.لذا ویژگی اصلی آیه نفر خود نفر و رجعت است. یعنی این را می گیرند و به مردم برمی گردانند.

م.آ: الان چه چیزی روشنفکرها را از طلاب جدا می کند؟

ع.م: مثلا اگر همه مردم عالم بشوند شما باید یک مرحله جلوتر باشید. اگر همه مجتهد باشند امام هیچ حرفی با اینها ندارد؟ بله. می خواهد یک قدم مردم را جلوتر ببرد. برای جلوتر بردن مردم، طلاب کمک کار امام هستند.

امام یعنی پیشرو؛ یک نوع امامت خاص طلبگی است که آن امامت بر امامان جامعه می باشد که حاج قاسم سلیمانی هم جزء آن امامان است. اینجا باید نگاه تشکیکی به صحنه داشت ؛ بدون توجه به این نمی توان هویت طلبگی را تعریف کرد .آخوند باید مثل نبی تعریف شود تعریف او تشکیکی است. لذا آخوند هویتش به مردم و انقلاب گره خورده است. چون این انقلاب از اول بوده و تا آخرنیز با آن خواهد بود.

م.س: اقامه در اینجا به چه معناست؟

اقامه اینجا با اقامه عموم مردم تفاوت دارد. این اقامه ای است که نبی اکرم می کند. امامِ اقامه کننده هاست.

ع.ع: مرز امامی که مردم است و امامی که طلبه است در چیست؟ هویت این جیست؟

ع.ق: از کجا می فهمیم کدام نزدیک تر است ؟

در این قسمت سلوکی چطور بگوییم یکی رهبر و طلبه  است و دیگری نیست.

ع.م: بحث اثبات و ثبوت را جدا کنیم. الان تعریف ما از هویت یک بحث فرازمانی است.

ع.خ: این طایفه را جوری تعریف کرده اید که همه در آنجا قرار می گیرند.

ع.م: چون این جبهه دائما در حال حرکت است یک عده پیشرو هستند و عده ای کندتر حرکت می کنند. یک عده همیشه باید هماهنگ کننده باشند. هماهنگ کردنشان این شکلی است. از هر فرقه ای طایفه ای وجود دارد که شما را به امام متصل می کند. تا عین ثابت هم پیش برویم همین طور است. یک امام وسط و جامعه دورایشان می باشد و این متن حلقه حلقه با امام متصل می شوند.

اصناف عرضی و روحانیت طولی جدا می شوند.

روحانیت مهمترین نهاد اجتماعی خواهد شد . همه سرمایه اهل بیت را اینجا گذاشته اند. چون با این طایفه می توانند روی مردم تسلط پیدا کنند.

م.آ: جایگاه علم دینی کجاست؟

ع.م: الان  حوزه ، دانشگاه و صنعت در حال تولید دانش دینی هستند و مسئله اینجاست که این را باید طلبه مدیریت کند.

م.آ: روشنفکرهای جامعه نیز همین کار را انجام می دهند.

ع.م: روشنفکرها حلقه متصل به رهبر نیستند. بلکه باید به آخوندها متصل باشند و به مردم وصل شوند.   فعلا ما اینجا نفس الامری عمل می کنیم. وارد فضای اثباتی شده ایم. کلیتا هم واقعا ممکن است یک کت و شلواری هویت طلبگی داشته باشد و یک آخوند واقعا این هویت را نداشته باشند.

م.آ: آیا در این هویت تفقه شرط است؟

ع.م: تفقه ذومراتب است. تفقه شرط است اما  آن تفقهی که نیاز به این نهاد است فرق می کند با تفقهی که دیگران دارند. در زمان امام زمان(عج) زن خانه دار هم تفقه دارد ولی نهاد روحانیت در آنجا تفقهی دیگر نیاز دارد. لذا حلقه میانی تعریف کافی نیست.بلکه حلقه میانی که دقیقا پشت سر انبیا باشد. ورثه، امنا و … اینها هستند. کاملا قدم به قدم با رهبر جلو می روند.

ع.م: امام از علم در بدنه جامعه هم استفاده می کند ولی آن علمی را که او  دارد بقیه ندارند.پس تفقه و انذار و حذر را همه دارند. ولی اگر این را مرتبه ای ببینیم او بالاترین مرتبه تفقه را دارد.

م.آ: الان اگر طلبه ای که کد مرکز مدیریت دارد و بیانات آقا را می خواند و بر اساس آن توییت می زند می شود همین نهادی که شما می فرمایید؟

م.س: وظایف مختلف طلبگی اعم از نویسندگی و تبلیغ و … چطور تعریف می شود؟

ع.م: آقا در سخنان خود با طلبه ها  می فرمایند: اگر می خواهید فلسفه کار کنید مسائل نظام را حل کنید. فقه می خواهید کار کنید مسئله نظام را حل کن و … یعنی اگر کاری می خواهید انجام بدهید باید در این بستر باشد و الا تفقه و … فایده ای ندارد.

همان جایی که شخص می داند چکاری انجام می دهد کانون قیام می شود. الان تو صولان کار می کنی ولی داری کار نظام را جلو می بری. اما اگر صرفا یک مبلغ باشید ممکن است به گونه ای تبلیغ کنید که پنجاه سال قبل هم همینگونه بوده باشد.

ع.خ: از بیانات امام و آقا هم کدی دارید

ع.م: پر است این بحث ها. در منشور و ….

پیشرو پشت سر امام. پیشروی معنای سلوکی و دارای کلیت فرازمانی است. بدون اینکه توجه به تاریخ داشته باشید. هر جا که بپرسیم طلبه چیست می گوییم پشت سر امام و متصل به مردم است.

مرحله به مرحله جبهه حق را تصویر و اولویت بندی می کنیم. رفتار امام حسین را با رفتار امام رضا مقایسه کنید. کار شاگردان امام حسین با شاگردان امام رضا متفاوت است.

م.س: تفاوت شخصی که تولید علم می کند و شخصی که کار جهادی انجام می دهد در چیست؟

ع.م: یک نکته است که همه باید رعایت کنند. البته اگر آن نکته را هم در نظر بگیریم تبلیغ یا هیات علمی هم متفاوت خواهد شد.

ماموریت های شخص را بر اساس  اولویت های جبهه ی حق  تعیین می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *