طلبگی شغل رهبری است

  • کسی که طلبه شد باید برای هویت صنفی خودش ارزش قائل باشد. ارزشی که اگر صدها مراتب علمی و جایگاه های اجتماعی را دید، ذره ای هوس نکند که به سمت آنها برود.
  • طلبگی شغل رهبری است. ممکن است رهبر نشوید اما عضد رهبر خواهید بود. نصرت دهندگان پیامبر اسلام ائمه هدی و امام زمان باشید. این شغل را رها می‌کنید چه شغلی را می‌شود با این مقایسه کرد؟
  • مردم آن چیزی که از یک طلبه انتظار دارند این است که سرشار از احساس خوشبختی و انرژی باشد؛ که بگویند شما مگر در حوزه چه می‌خورید که اینقدر انرژی دارید؟!

در ابتدا به طور مختصر نظرتان را در مورد استعداد و نقش آن در طلبگی بفرمایید.

«استعداد» برای تحصیل هر علمی لازم است. در آن هیچ تردیدی نیست اما استعداد در طلبگی حرف اول را نمی‌زند. حرف اول را نحوه مدیریت استعداد می‌زند. واقعا هر طلبه‌ای، با هر استعدادی به درد یک گوشه‌ای از مشاغل طلبگی خواهد خورد. خیالتان راحت باشد. شما استعدادتان را کشف کنید، راه را خداوند باز می‌کند.

برای کشف و پرورش استعداد از کجا باید شروع کنیم؟

اولا کسی که طلبه شد باید برای هویت صنفی خودش ارزش قائل باشد. ارزشی که اگر صدها مراتب علمی و جایگاه‌های اجتماعی را دید، ذره‌ای هوس نکند که به سمت آنها برود. مدام بگوید خدایا شکر که من طلبه شدم. خدا غیرتمند است. اگر کسی بیاید در صنف طلبگی و برای طلبگی خودش ارزش قائل نباشد، خدا برکت را از زندگی طلبگی می‌گیرد یا حتی او را به مرور از طلبگی خارج خواهد کرد.

هنوز دلیل نیاورده‌ام که چرا طلبگی برجسته‌تر از صنف‌ها و شغل‌های دیگر است. چرا شما باید سجده شکرتان طولانی‌تر از دیگران باشد. دانشجویی، تازه در دانشگاه شریف قبول شده بود اما می‌خواست طلبه شود. پدر و مادرش مخالفت کرده بودند. گفته بود می‌خواهد با بنده مشورت کند. قبل از اینکه بیاید، خانواده اش با من تماس گرفتند که خواهشا طوری مشورت ندهید که پسرمان بیاید طلبگی. وقتی با پسر صحبت می‌کردم، هر چه می‌گفت یک طوری طفره می‌رفتم. آخر بحث گفت به نظر شما طلبگی هیچ امتیازی ندارد؟ گفتم چرا. هر شغلی یک امتیازی دارد. اگر طلبه بشوی ممکن است سرباز امام زمان(عج) بشوی، ممکن است نشوی. اگر طلبه نشوی هم همینطور. اما اگر طلبه شدی و سرباز حضرت نشدی حداقل با اسمش زندگی می‌کنی. اگر طلبه نشدی اسمش هم رویت نیست. گفت خیلی ممنون من نتیجه خودم را گرفتم. به خانواده‌اش اعلام کرد که می‌خواهم طلبه بشوم.

بعضی‌ها هم هستند که می‌آیند طلبه می‌شوند می‌گویند آخر ما نمی‌دانیم لیاقت داریم یا نه؟ می‌گویم قطعا لیاقت نداری. کسی لیاقت دارد که می‌رود در خانه آقا، می‌خواهد پاشنه در خانه‌اش را بکند و بگوید یا صاحب الزمان من لیاقت ندارم، آمده ام؛ باید به من لیاقت بدهی. این طور با شک و تردید و دودلی؟ این طلبه نمی‌شود. نگاه از اول باید اینجوری باشد.

به نظر شما چه انگیزه هایی برای طلبه شدن وجود دارد؟

از پدر و مادرها بپرسیم، شما ترجیح می‌دهید فرزندتان خانه‌های فیزیکی مردم را مثل یک معمار بسازد، یا خانه معنوی مردم یعنی جامعه را بسازد؛ شغل طلبگی الان شغل رهبری جهان است. کسی که می‌رود نیروی نظامی می‌شود، جلوی دزدان را می‌گیرد ولی کسی که طلبه شود، رهبر می‌شود. الان سه رهبر در خاورمیانه هست که همه دنیا هم این را اذعان دارند. هر سه فرزند حوزه علمیه هستند. آیت الله سیستانی در عراق، سیدحسن نصرالله در لبنان و مقام معظم رهبری هم که هر دو بزرگوار به ایشان تاسی دارند. اینها نتایج حوزه هستند. کسی غیر از حوزوی جماعت نمی‌تواند به رهبری جوامع بشری اقدام کند. بعضی پدر و مادرها متاسفانه همت بچه هایشان را کم می‌کنند. به جای اینکه بگویند برو طلبه شو و استعداد رهبری کردن جامعه بشری را داشته باش، می‌گویند، برو خانه بساز. چقدر فرق است؟ شغل طلبگی شغل رهبری است. ممکن است رهبر نشوید اما عضد رهبر خواهید بود. نصرت دهندگان پیامبر اسلام ائمه هدی و امام زمان باشید. این شغل را رها می‌کنید چه شغلی را می‌شود با این مقایسه کرد؟

انگیزه دوم را بگویم. انسان هم بعد مادی دارد هم بعد معنوی. شما می‌خواهید به بعد جسمانی انسان خدمت کنید یا به بعد معنوی ؟ اگرطلبه این شرافت و اهمیتی که برای این صنف هست را درک نکند، خدای ناکرده خیر و برکت از زندگی طلبگی اش می‌رود.

به نظر شما اولین چیزی که مردم از یک طلبه انتظار دارند چیست؟

در اردوهای پیش حوزوی همیشه از دوستان می‌پرسم اولین ویژگی که مردم از شما به عنوان یک طلبه انتظار دارند، چیست؟ معمولا درست جواب نمی‌دهند. تقوا… اخلاق… ظاهر آراسته… صداقت… رفتار خوب… بیان احکام صحیح… علم… عمل و … .

بگذارید من پیشنهاد بدهم. اولین ویژگی که مردم انتظار دارند، نشاط فراوان سرشار از احساس خوشبختی است. شما با این دینی که داری به کجا رسیدی؟ خیلی احساس خوشبختی می‌کنی؟ اگر صد برابر بقیه مردم احساس خوشبختی کردی، هم راست می‌گویی، هم راهت درست است. اما اگر طلبه افسرده و بی حال بود، رمق نداشت، می گویند این چه دینی است که شما دارید؟ دیگر نه تقوا، نه عِلمت، نه دینت، نه… هیچ به درد نمی‌خورد. مردم آن چیزی که از یک طلبه انتظار دارند این است که سرشار از احساس خوشبختی و انرژی باشد؛ که بگویند شما مگر در حوزه چه می‌خورید که اینقدر انرژی دارید؟!

بسیاری از پدر و مادر شما روحانی نیستند. نوری در وجودشان بوده که شما روحانی شده‌اید. شما باعث خوشبختی پدر و مادرتان هم شده‌اید؛ چون یک فرزندش را توانسته در راه خداوند وقف کند، نه اینکه برود یک کار سطح پایین انجام دهد.

از نظر شما چه رابطه ای بین تحصیل علوم دینی و خودسازی وجود دارد؟

طلبگی واقعاً انسان ساز است. علوم و معارف دینی خودشان وقتی وارد شدند، اصلاح اخلاقی می‌کنند. طلبه جوانی در هیات ما می‌آمد، در تشییع جنازه آقای بهجت دیدم جزو خصوصی‌های بیت ایشان هستند. نپرسیدم اما ایشان خودشان گفتند: «می‌دانی چرا من اینجا هستم؟ در زمان دانش آموزی ام یک بار منزل ایشان رفتم، دیدم می‌توانم قند و چای پخش کنم. شروع به این کار کردم. بعد از ۴-۳ جلسه که آنجا رفتم، یک بار که نرفتم دفعه بعدش آقای بهجت فرمودند: روضه قبلی نبودی؟ وقتی دیدم که آقای بهجت مرا دیده و اعتنا دارند، بیشتر رفتم. یک بار هم رفتم مشهد و برگشتم. فرمودند: خب زیارت قبول رفتی مشهد، امام رضا را هم زیارت کردی؟ گفتم خود حضرت را نه. فرمودند: یعنی در حرم خود حضرت را ندیدی؟ گفتم نه. فرمود: خواب ایشان را هم ندیدی؟ گفتم نه. گفتند: عجب! پس هنوز مشهدی نشدی. آقای بهجت از بچه طلبه سال اول و دوم انتظار دارد خود امام رضا را ببیند! اینها با چه به دست می‌آید؟ با همین تحصیل عربی.

طلاب همان سال‌های اول که دارند عربی می‌خوانند، حوصله نمی‌کنند. می‌گویند ما دنبال عارف شدن بودیم اینها که همه اش ادبیات عرب است. حلم ندارد. نمی‌داند همین حلمی که در تحصیل علم به کار می‌برد، می تواند ریاضت معنوی محسوب شود. و چقدر می‌تواند روح او را پالایش کند!

کمی درباره جایگاه طلبه در جامعه توضیح دهید.

طلبگی شغل رهبری انسان‌هاست. انسان‌ها باید نجات پیدا کنند. کشتاری که در سوریه هست، در افغانستان هست، در عراق هست، اینها علتش خباثت دشمنان است اما زمینه‌اش این است که طلبۀ خوب کم داریم. امروزه مردم جهان بیش از هر زمان دیگری نسبت به دین تشنه هستند. نجات عالم به طلبه هاست. حالا نه اینکه همه مثل امام خمینی، بزرگ و برجسته شوند اما نیاز جامعه به این شغل خیلی زیاد است. اول انقلاب ما طبیب از خارج، از هند وارد کردیم. آیا می‌توانیم طلبه هم از هندوستان وارد کنیم؟ شما احساس خوشبختی بکنید از اینکه نام حضرت روی سرتان هست. از اینکه شغلتان ارزشمندترین بخش نیاز جامعه را پاسخ می‌دهد. شغل تان شما را بیش از مشاغل دیگر می‌تواند آدم کند. ضروری‌ترین شغل را دارید.

در پایان اگر توصیه ای برای طلاب جدیدالورود دارید، بفرمایید.

باید بگویم که شما دوستان طلبه الان برنامه مبارزه با نفستان چیست؟ ما در حجره دیدیم کسانی که نمک با هندوانه می‌خوردند و می‌گفتند نمی‌خواهیم شکم چرانی کنیم؛ آخر و عاقبت شان به کجا رسید. کسانی که می‌گفتند ول کن بابا تو هم حال داری؛ آنها به کجا رسیدند. چند تایشان ترک تحصیل کردند. به درد بخور شدند. نمی‌گویم از امروز هندوانه‌ها را نمک بزنید بخورید ولی سختگیری کنید.

یک طلبه شهیدی داشتیم رفیق ما بود. پدرش پولدار بود. می‌خواست پیراهن بخرد، می‌گفت رنگ جدید نباشد. می‌ترسم رفقا متوجه نو بودن آن شوند. ممکن است کسی نداشته باشد، دلش بخواهد؛ جواب خدا را چه بدهم. طلبگی عالم عجیب و غریبی است. می‌دانید امام زمان ۴-۳ ویژگی برای علمایی که کار امام زمان را باید انجام بدهند بیان فرموده، یکی از آنها مخالفت هوی است. و این از زمان طلبگی شروع می‌شود. برای بعد بگذارید، فایده‌ای ندارد.

خدایا ما را جزو سربازان لایق امام زمان قرار بده. قدرشناس این انقلاب و همه زمینه‌هایی که این انقلاب برای ما ایجاد کرده قرار بده. طلبگی را از ما قبول بفرما.[۱]


[۱] . اقتراحی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در همایش طلاب جدیدالورود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *