حسین ثروتی – طلبه درس خارج-قم
«انزواى قرآن در حوزههاى علمیه و عدم انس ما با قرآن، براى ما خیلى مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگنظرى خواهد داد.»[۱]
۱٫ نگرش ناصحیح به تفسیر
مهمترین مشکلی که در حوزههای علمیه در زمینه تفسیر وجود دارد، نگرش افراد به تفسیر و شرایط مفسّر است و این مشکل، بزرگتر از ضعفهای اجرایی ما برای پیشبرد تفسیر در حوزههای علمیه میباشد.
به عنوان نمونه، سیوطی در کتاب «الاتقان فی علوم القرآن» که از مطرحترین کتابها در زمینه علوم قرآنی میباشد، به ۱۵ علم اشاره میکند که مفسر لازم است قبل از شروع تفسیر آنها را آموخته باشد: لغت، نحو، تصریف، اشتقاق، معانی و بیان و بدیع، علم قرائات، اصول دین، اصول فقه، اسباب نزول و قصص، ناسخ و منسوخ، فقه، احادیث مبیّنه (که مجمل و مبهم قرآن را تبیین میکند) و علم موهبت (که خدای سبحان از لطفش به بعضی بندگان موهبت میکند.)[۲]
بر این اساس، اگر طلبهای برای راهیابی به تفسیر و فهم قرآن، به این ۱۵ شرط معتقد شود، به خاطر مدت زیادی که باید صرف یادگیریِ این علوم کند، عطای تفسیر را به لقایش میبخشد و ترجیح میدهد بهجای تحمّل این همه زحمت و بعد، احتمال مبتلا شدن به تفسیر بهرأی، به علوم دیگری بپردازد و در زمینههای دیگر خدمتی انجام دهد.
از طرف دیگر، مشکل، دقت روی محتوای این ۱۵ علم است. در لزوم یادگیریِ علومی که مربوط به فهمیدن متن عربی قرآن میشود، شکی نیست. اما آیا تخصص در این علوم -به معنای اجتهاد و صاحبنظر شدن- لازم است؟ آیا ما که فارسیزبان هستیم، برای اینکه حرفهای همدیگر را بفهمیم یا کتابهای دیگران را مطالعه کنیم، لازم است در رشته زبان و ادبیات فارسی متخصص باشیم؟ و اگر نبودیم، حق ارتباط و برداشت از کلام دیگران را نداریم؟ در حالی که قرآن، خود، به تدبر دستور داده و هدف از نزول قرآن را تدبر و تذکر میداند.
آیا تدبر در قرآن برای همه انسانها وظیفه است یا مختص کسانی است که شرایط ۱۵گانه مقدماتی را داشته باشند؟ اگر وظیفه همه باشد، آیا تدبر هرکسی حجتآور است؟ باید پذیرفت که نتیجه تدبر، برداشت خاصی از آیات الهی است. اگر به متدبر در قرآن گفته شود، «شما تدبر کنید ولی هر برداشتی که نتیجه این تدبر است، برای شما حجتآور نیست و شما فقط باید به مطالب مفسّرهای معروف توجه کنید»، این تدبّر لغو و بیفایده خواهد بود.
ضمن اینکه در آیات قرآن چندین بار این مطلب را ذکر فرموده که ما قرآن را برای پندگرفتن، آسان کردیم. در سوره قمر، چهار بار این عبارت آمده: «و لقد یسرنا القرآن للذِّکر فهل من مدّکّر».
ظاهر معنای آسانکردن در آیات فوق این است که ما طوری قرآن را نازل کردیم که مطالبش آنقدر مشکل نباشد تا پندگرفتن و بهرهمندشدن را دچار اختلال کند. پس آیا صحیح است ما قرآنی را که خدا عمدا آسان کرده، مشکل جلوه دهیم؟ به قول یکی از خوبان: «هنر ما این است که محکمات قرآن را متشابه میکنیم!»
مفسر ارجمند، علامه مصباح یزدی –دامتبرکاته- میفرمایند: «پیش از تحقیق در قرآن، ذهن را از هر پیشداوری بپالائیم و چنان بیاندیشیم که گویی هیچچیز در زمینه مورد تحقیق نمیدانیم و یقین داشته باشیم که تنها راه شناخت برای ما، خود قرآن است، آن هم بر اساس اصول محاوره و بهوسیله الفاظ، نه بر پایه علم اعداد و حساب ابجد و… .
قرآن به لسان عربی مبین، به زبان عربی آشکار نازل شده است. اهل محاوره نیز، به هر کودن بیسواد کممعرفتی اطلاق نمیشود؛ بلکه آن کسی که آشنا به زبان و اصول محاوره میباشد و با ذوق عقلانی، میخواهد از قرآن مطلبی را بفهمد.
البته گاهی ممکن است یک لفظ، حاوی نکات دقیقی باشد که آشنایان به الفاظ، بهسختی درمییابند. اما این، نمیتواند دستاویزی باشد تا آیه را خارج از اصول محاوره تفسیر کنیم.»[۳].
۲- نداشتن نگاه مستقل به علم تفسیر در حوزه
مشکل دیگر برای فراگیرشدن تفسیر در حوزه، نداشتن نگاه مستقل به علم تفسیر است. متاسفانه ما فکر میکنیم اگر در کنار هر علمی، تبرکاً و تیمناً، تفسیری از قرآن هم داشته باشیم، این موجب احترام و رشد تفسیر میشود؛ در صورتی که این کار، ناخواسته، به مهجور شدن بیشتر تفسیر قرآن کمک میکند. به عنوان مثال، آیا اگر بعضی از فضلا و بزرگان یک روز در هفته و آنهم چند دقیقه، در کنار مباحث فقهی و اصولی خود، به بیان تفسیر بپردازند، مشکل حل میشود؟ آیا بالاخره شما قبول دارید که تفسیر قرآن لازم است و ضرورتش از همه علوم متداول حوزه بیشتر است یا نه؟ اگر قبول دارید، پس چرا مستقلا اقدام به برگزاری آن نمیکنید؟
آیا اگر همین برخورد با درس فقه و اصول میشد، یعنی اگر کسی در طول هفته مثلا فلسفه تدریس میکرد، و در کنار آن، چند دقیقهای، به یک مسئله فقهی میپرداخت، شما آن را رشددهنده علم فقه میدانستید؟
نتیجۀ این برخوردها، همین میشود که امروز در حوزه علمیه، درسهای تفسیر در کنار درسهای فقه و اصول، اصلا به چشم نمیآیند. هرچه بخواهیم با این روشهای اشتباه، درس تفسیر را از حالت جنبیبودن به اصلیبودن بکشانیم، کمک بیشتری به جنبیماندن آنها میکنیم.
به امید روزی که تفسیر قرآن سرآمد درسهای مطرح در حوزه علمیه باشد.
[۱]. مقام معظم رهبری
[۲]. الاتقان، ص ۵۵۵ و۵۵۶
[۳]. معارف قرآن «۱-۳»ص ۲۳۱ و ۲۳۲