یادداشت شفاهی
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
آیا باور داریم رزق ما طلبهها در دست خداوند متعال است؟
سخن مشهوری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که میفرماید: «من طلب العلم تکفلّ الله له رزقه؛ هر کس دنبال طلب علم برود، خدا رزق او را به عهده میگیرد». یکی از جایگاههایی که برای طلبه محل امتحان است، مضمون همین سخن است، که آیا واقعا ایمان و باور به این داریم که رزق ما طلبهها آن هم به صورت خاص و متفاوت با آنچه که مردم معمولا در این زمینه امتحان میشوند و تکلیف دارند، در دست خداوند متعال است؟ با یک مقدار دقت میتوان مشاهده کرد که خداوند متعال رسما روزی طلبه را به عهده میگیرد. میتوانید این را ملاحظه کنید و کم و بیش حس کنید.
البته نباید کم بودن دارایی را مغایر با این سخن بدانید. چه بسا اگر شما به جای طلبگی دنبال کاسبی میرفتید، داراییتان کمتر میشد. خیلیها دنبال کسب و کار رفتند و به نتیجهای نرسیدند. کم نیستند افرادی که برای اینکه روزی خودشان را بیشتر کنند و دنیای خودشان را بیشتر تأمین کنند، دست از طلبگی کشیدند اما اوضاعشان بدتر شد؛ دیگر از آنهایی که از طلبگی خارج میشوند، سخن نگوییم.
شما هیچ وقت خودتان را با کسانی که دنبال طلبگی نیامدند و مثلا دنبال مهندسی یا کارهای دیگری رفتند و پولدارتر شدند، مقایسه نکنید. اینها مقایسههای عوامانه است. به خانوادههایتان هم اجازه ندهید این مقایسهها را انجام بدهند. چه بسا اگر شما در فضای زندگی غیر طلبگی قرار میگرفتید، وضع مالیتان بدتر هم میشد.
فرض دیگر هم این است که ممکن بود وضعتان بهتر هم میشد، اما چه فایده؟ به بسیاری از برکات زندگی طلبگی دسترسی پیدا نمیکردید.
یکی از ترفندهای خداوند برای تقویت نور معنوی طلبهها
از طرف دیگر خدا گاهی انحائی از فقر و نداری را برای طلبه میپسندد؛ به این قصد که برای طلبه جنبه تهذیب نفس داشته باشد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[۱]. از استغنای مالی، بوی طغیان استشمام میشود و شما اگر در نفس خودتان دقت کنید، هنگام استغنای مالی، نور انسان کمتر میشود و روحیه معنوی کاهش پیدا میکند.
خدا در مسیر تربیت یک طلبه، احیانا لازم میداند که بیش از حد معمول او را دچار فقر کند؛ فقری که توسط پروردگار برنامهریزی شده است. این هم با تکفل روزی از جانب پروردگار مغایرت ندارد؛ بلکه یک برنامه حساب شده است که بسیار هم پذیرفتنی است.
تدبیر معیشت، آری یا نه؟
نکته دیگر اینکه اگر شما ایمان داشته باشید که روزی دست خداست، در زندگی طلبگی، آنچنان به تدبیر معیشت خود اقدام نخواهید کرد. کلمه «آنچنان» را برای این عرض میکنم که تدبیر برای مسائل اقتصادی برای طلبهها منتفی نیست، ولی طلبهای که از طلبگیاش بزند تا درآمدی کسب کند، باید گفت این کار نوعاً با آن توکل طلبگی و ایمان به اینکه روزی دهنده، خداوند متعال است، تغایر دارد.
بنده این را زیاد دیدهام که گاهی ما طلبهها برای تأمین نیاز مالی برنامهریزی میکنیم؛ میگوییم حالا زیاد هم مغایرت با طلبگی ندارد؛ اما دقیقا از همان جاها ضربه میخوریم؛ گویی خداوند از اینکه اهل علم به سمت دنیا بروند، بدش میآید.
طلبهای که توکل دارد، روزیاش را خدا تأمین میکند و در این مسیر فقر را هم زیبا میپذیرد. حتی با خود میگوید نه، اگر جای دیگری هم رفته بودم، روزیام همین قدر بود؛ یا میگوید چهبسا اینجا روزیام کمتر شده باشد، اما برایم مفیدتر است.
اگر طلبه در کنار طلبگی بخواهد تدبیر هم بکند، باید مثل اکل میته باشد؛ باید تدبیرش را عقب بیندازد؛ سعی کند از اینگونه تدبیر فرار کند. البته اگر هم از باب «هرچه پیش آمد، خوش آمد» پیشامدی حاصل شد، اشکال ندارد؛ ولی نگاه طلبه به دنیا باید اینجوری باشد. اگر اینگونه باشد، دنیا پای طلبه ریخته خواهد شد.
نکته دیگر اینکه ما در دوران جوانی نیاز به مال و اموال نداریم. آن وقتی که همه نگران حقوق بازنشستگی هستند، دوران کهولت است و برای اهل علم هم در دوران کهولت معمولا مشکلی از نظر مالی پدید نمیآید. حالا اگر خدا بخواهد بعضی از دوستان خودش را در این زمینه امتحان خاص بکند، آن قصه دیگری دارد، اما معمول قضیه این است که اهل علم در دوران کهولت در بین مردم اعتبار پیدا میکنند و مشکلاتشان راحتتر حل میشود؛ و به هر حال گرهگشایی خواهد شد.
خلاصه، تدبیر برای معیشت، فی نفسه بد نیست؛ ولی ما معمولا خودمان را فریب میدهیم و از طلبگی میزنیم برای تدبیر در معیشت؛ این هم معمولا به آدم لطمه میزند.
۱٫ علق / ۶ و ۷