مصاحبه با حجت الاسلام عالم زاده نوری
وقتی ما نسبت به اتفاقات عالم، نگاه آیهای داشته باشیم و خداوند را کارگردان هستی بدانیم، این ویروس را هم جزء جنود الهی میدانیم که باارادهی خداوند این اتفاق افتاده است.
خداوند برای اینکه انسان به آن نقطۀ نهایی و کمال برسد دو کار انجام داده است: با تشریع، راه را به ما نمایانده و با تکوین، ما را بُرده و راهبری کرده. کتاب «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق» مسکویه رازی، اولین حکیم و فیلسوف اخلاقی است که حضرت امام ره در کتاب چهل حدیث خود توصیه به خواندن آن کردهاند.
آیۀ *الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا*[۱] میفرماید نظام خلقت را طوری آفریدهام که درنهایت، شمارا به بلا آزمایش کنم و ببینم کدامتان به حداکثر میرسید. اگر اینطور است که خودِ خدای متعال، تشریع و دینداریِ حداکثری را توصیه میکند و کل تکوین و عالَم خلقت را هم طوری خلق کرده است که ما را به سمت آن حداکثری شدن سوق بدهد، آیا میتوانیم این بلای کرونا را از این منظر تقریر کنیم؟ یعنی آیا این بلا میتواند خودش یک امکانات و فرصتی از جانب خدای متعال برای حداکثری شدن باشد؟
یکی از مهمترین سرفصلهای کلامی که بهنوعی برگ برنده و نقطهی امتیاز تفکر اسلامی و شیعی است، موضوع «شرّ» است. ما از این موضوع خیلی میتوانیم استفاده کنیم ولی متأسفانه یک چماقی به گردن ما شده است و یک نقطهضعف تلقّی میشود درحالیکه در مباحث کلامی نقطۀ قوت و برگ برندۀ ما است.
ما در اصل، موضوع معاد را با همین بحث «شرّ» اثبات میکنیم؛ یعنی یک اَدات یا تجهیزاتی در دست ما است که زندگی مادّی این ظرفیت را ندارد که خدای متعال، شُرور و ظلمهایی که در آن اتّفاق میافتد را جبران کند. پس حتماً باید یک جهان دیگری هم باشد که خدای متعال آنجا داستان را ترمیم کند. حالا آنکسانی که زندگی را فقط منحصر به همین ۸۰ سال میدانند، این را چُماق کردهاند و بر سر ما میزنند که اگر خدا عادل است، چرا امور شَرّ را فرستاده است؟ ما میتوانیم بگوییم که چون خدا عادل است، باید یک جهان دیگری هم باشد. لذا این در دست ما یک برگ برنده است.
وقتی ما نسبت به تمام آنچه در عالَم اتفاق میافتد یک نگاه آیهای داشته باشیم، ازآنجاییکه اِشراف و احاطۀ خدای متعال به عالَم از بین نرفته و خدای متعال کارگردان هستی است و حواسش به همهچیز هست و هیچچیزی از زیردستش درنرفته و یکلحظه چُرت نزده و خوابش نبرده و مدیریتش قطع نشده و تمام امور عالَم، حتی افتادن یک قطره باران از ابر تحت مدیریت و امضای او است، همۀ عالَم را با اشراف و احاطه دارد اداره میکند. حالا این ویروسی هم که آمده، اینگونه نبوده است که از حیطۀ مدیریت خدا خارجشده باشد و از دست خدا دررفته باشد، بلکه این هم جزء جنود الهی است. خدای متعال درواقع اراده کرده است که این اتفاق بیفتد.
این برنامه از طرف خداوند برای چیست؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد که خدای متعال جنود خودش را به این عالم فرستاده است؟
اگر نگاه آیهای داشته باشیم و همۀ اینها را نشانههای الهی بدانیم، اتفاقاً خیرات بسیاری بر آن مترتب است؛ یعنی یکزمان به آن جنبۀ خَلقی، زمینی و دنیوی آن توجه میکنیم که در این صورت همهاش شَرّ است؛ زیرا برای انسانهای مؤمن یک سری زحمت درست میکند و یک سری دسیسه، توطئه و خباثت در پدید آمدن این ویروس و توزیع آن در سراسر جهان وجود داشته است؛ یعنی ازیکطرف، انسان نهایت سیاهی را در آن آدمهای رذلی میبیند که با بیرحمی این کار را انجام دادهاند و این توطئهی جهانی را راه انداختهاند ولی از طرف دیگر وقتی با نگاه آیهای انتصابش را به خدای متعال موردتوجه قرار میدهیم، سراسر زیبایی است. دقیقاً همان چیزی که حضرت زینب کبری (سلامالله علیها) در ماجرای کربلا فرمودند؛ یعنی ازیکطرف، آنچه در عاشورا اتفاق افتاد، نهایت رذالت و پستی بود ولی از طرف دیگر حضرت زینب میبیند که خدای متعال در این میدان مسابقه یک صحنۀ آزمونی پدید آورده است که همه آزمایش میشوند. هرکسی در این شرایط سختِ مسابقه بهتر بتواند عمل کند، تعالی بیشتری برایش فراهم میشود؛ به این معنا که تمام شرور و همۀ آن چیزهایی که به شرّ تعبیر میشوند، خَیر هستند و بهجز جمال و زیبایی چیز دیگری نمیبیند. بعضی وقتها در مباحثات کلامی، دنبال این هستند که ثابت کنند این شرور، امور عدمی هستند درحالیکه اینطور نیست و خیلی از این امور بالاتر هستند؛ یعنی اینها امورِ وجودیِ خَیر هستند؛ زیرا در اصل، قرار نبوده که ما در این دنیا لذتجویی کنیم و یک مجلس جشن و طرب برای ما برپا کنند، بلکه بنابراین بوده که در این دنیا با سختیها و ناملایمات ورزیده شویم و برای آن اوج تقرّب، آمادگی پیدا کنیم و برایمان روشن شود که کدامیک از ما بهتر عمل میکنیم:
*الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلً*[۲]
«آنکس که مرگ و حیات را آفرید تا شمارا بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل میکنید و او شکستناپذیر و بخشنده است»
اگر ورزیدگی ما درگرو این است که در این صحنههای سخت به عمل بیاییم و با این تمرینهای سخت ورزیده شویم، خیلی باید شاکر باشیم؛ یعنی نهتنها ناراضی نباشیم و جزعوفزع نکنیم و نهتنها صبر کنیم و شاکر باشیم، بلکه طالب باشیم که خدای متعال درصحنههای زندگی ما را ورزیده کند؛ مثل همان اتفاقی که در باشگاه ورزشی میافتد. آن زمانی که یک ورزشکار زیر وزنۀ بسیار سنگین عرق میریزد و درد میکشد و ماهیچههایش سخت میگیرد، مُربّی بالای سرش میآید و وزنه را کمی سنگینتر میکند. اگرچه دردش بیشتر میشود و یک مقدار بیشتر به ماهیچهاش فشار میآید و در آن شرایط، باید زجر بیشتری بکشد ولی نسبتی که در همان لحظه با مُربّی خودش دارد، نسبتِ شُکر است؛ یعنی نهتنها راضی است و به او بدوبیراه نمیگوید، بلکه کاملاً شاکر است و احساس افتخار و غرور به او دست میدهد؛ زیرا با خود میگوید در این وضعیت معلوم میشود که آن صلاحیتهای قبلی را طی کردهام و آمادگی این را پیداکردهام که مُربّی وزنۀ من را سنگینتر کند؛ زیرا مشخص میشود که من یک مرحله پیشآمدهام که توانایی این را دارم. لذا شاکر است و از آن بالاتر طالب است و احساس غرور و افتخار به او دست میدهد. شاعر دراینباره میگوید:
اگر با دیگرانش بود میلی *** چرا ظرف مرا بشکست لیلی[۳]
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست *** عاشقم بر همه عالَم که همه عالَم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است *** به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست[۴]
این، حاصل معرفت به این است که در اصل، این دستگاه خیر محض است و هیچچیزی غیر از خیر در آن نیست و خداوند متعال میخواهد که انسان را در این دستگاه به آن نقطۀ نهایی برساند. لذا خداوند برای اینکه انسان به آن نقطۀ نهایی برسد و از بعضی اسارتها آزاد شود، دو کار انجام داده است:
یکی اینکه با تشریع، راه را به ما نمایانده و راهنمایی کرده است؛ و دیگری اینکه با تکوین، ما را بُرده و راهنمایی و راهبری کرده است.
پس برای اینکه ما را از اسارت دنیا و به تعبیر حافظ، از تخت و بند تَن و لذتها، تمتّعات و عافیتها نجات بدهد، گاهی لازم بوده که ما سختی بکشیم تا ورزیده شویم و این سختیها را هم به دو گونه برای ما مقدّر نموده است؛
یعنی هم با امرونهی و بهاصطلاح، تشریع از ما خواسته که یک کارهایی را انجام دهیم و از بعضی خواستهها دستبرداریم و دیگری اینکه با امر تکوینی، یکسری مصیبتها پیش روی ما قرار داده و خلق کرده[۵] تا از اسارت ما نسبت به تعلّقات دنیا کاسته شود و روحیۀ عافیتطلبی و نازپروردگی در وجود ما از بین برود.
آیا دستورات خاص اخلاقی هم دراینباره از بزرگان داریم؟
یکی از کتابهای اخلاقی کهنِ ما، کتاب «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق» جناب مسکویه رازی است که حضرت امام (رحمه الله علیه) هم در کتاب چهل حدیث توصیه کرده است که آن را بخوانید. ایشان تقریباً اولین حکیم و فیلسوفِ اخلاقی محسوب میشود که متوفّای ۴۲۱ است و در این کتاب میگوید که روش و شیوۀ ملوک الفُرس [پادشاهان عَجَم] بر این بوده که وقتی فرزندانشان به سن نوجوانی میرسیدند، آنها را از خودشان دور میکردند و به بیابان میفرستادند و سعی میکردند آنها را از زندگی شهرنشینی و عافیتطلبی و بهاصطلاح، نازکنارنجی بودن و سوسول بار آمدن پرهیز بدهند تا آفات و آسیبهای زندگی شهرنشینی متوجه آنها نشود. این درواقع شبیه همان کاری است که خدای متعال گاهی وقتها آن را به نحو تکوینی انجام میدهد؛ یعنی ما را در شرایط سخت قرار میدهد تا زمینۀ دستیابی بهمراتب بالاتر برای ما فراهم شود. اگر این ابتلائات نباشد، آن ایمان حداکثری شکل نمیگیرد.
[۱]. ملک/ ۲٫
[۲]. ملک/ ۲٫
[۳]. منظومۀ نظامی.
[۴]. غزلیات سعدی، غزل ۱۳٫
[۵]. اشاره به آیۀ ۵۴ سورۀ اعراف: *لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ*