خانه / طوفان الاقصی / کوه صهیون
خانه / طوفان الاقصی / کوه صهیون

کوه صهیون

«صهیون» نام کوهی در شهر اورشلیم که فلسطینیان غاصب آنرا بیت المقدس می‌نامند. «صهیون» نامی بلند و پرآوازه؛ محل حکومت داوود نبی و مقبره او و هیکل مقدس سلیمان. کوهی نشانه اقتدار و صلابت که یهودیان آنرا نماد خود می‌دانند و خود را بنی اسرائیل از نوادگان یعقوب نبی و وارث بر حق تمدن بنی اسرائیل معرفی می‌کنند.

انتخاب این نماد چندان بی‌مسما به نظر نمی‌رسید. خصوصا در بین سالهای 1948 تا سال 2000 میلادی که «اسرائیل» کشور تازه تاسیس، یک تنه با چند کشور پرآوازه و پرادعای عرب مبارزه می‌کرد و در تمام درگیری‌ها نام خود را به عنوان فاتح به حکام عرب دیکته کرد. انگار کم کم خدا پس از قرن‌ها داشت به یهودیان لبخند می‌زد. آنها می‌رفتند که با الگوگیری از داوود(ع) تمدن بنی اسرائیل را احیا کنند. قدرت، ثروت، اعتماد به نفس و از همه مهم‌تر حمایت کشورهای بین الملل را داشتند. فلسطینیان مسلمان هم دو راه داشتند؛ یا از ارض مقدس بیرون بروند و زمین را به صاحبان اصلی برگردانند؛ یا بمانند و خدمت قوم برگزیده را برگزینند. اوضاع خیلی خوب بود و با این اوضاع، آرمان نیل تا فرات خیلی دور از ذهن نبود.

سال 2006 جنگی دیگر شروع شد جنگ که نه، درگیری کوچک میان گروهی موسوم به حزب الله و اسرائیل بزرگ. کشوری که همزمان کشورهای عراق، سوریه، لبنان، مصر و اردن را یک لقمه کرده بود؛ از پس این گروه که راحت می‌توانست برآید. جنگ پس از 33 روز متوقف شد. مرزهای لبنان و اسرائیل تغییری نکرد، اما افتضاحی رخ داده بود. لشکر نیرومند داوود نتوانست آن گروه را نابود کند و بدتر آنکه حزب الله مِن بعد قرار بود خار در چشم و استخوان در گلو شود. قدرت این گروه ایمان و شجاعت آنها بود و حمایت کشوری که آرزوی نابودی اسرائیل، آرمان مردمانش بود.

برای اولین بار بود که سایه یک ابرقدرت بر هیکل سلیمان سایه انداخته بود و اولین بار بود که اسرائیل، پیشتاز میدان‌ها، نفسی را پشت سرش حس می‌کرد؛ نفسی داغ که عرق سرد بر پیشانی اش نشانده بود. قدرت افسانه ای خدشه دار شده بود و اعتماد به نفس از بین رفته بود. خیلی تصویر بدی بود؛ حزب الله قدرت جنگ افزارهای دست اول اسرائیل را به سخره گرفته بود و هیمنه‌ی یهود مثل تانک‌های مرکاوا نابود شده بود. گروه‌های فلسطینی نفسی تازه گرفته بودند و می‌رفتند با حمایت یک ابر قدرت شیعی و راهنمایی گروهی که تجربه میدانی مقابله با اسرائیل را داشتند کابوس یهودیان را تکمیل کنند. مجاهدان فلسطینی از سال 1948 که اسرائیل اعلام موجودیت کرد جنگیده بودند، اما از این به بعد جنس جنگ ها قرار بود تفاوت کند.

با این حساب کوه صهیون انگار خیلی هم بلند نبود؛ چنانکه در واقع هم کوه نیست، بلکه تپه‌ای است با حدود هفتصد هشتصد متر ارتفاع.

اکنون؛ سال 2023. خدا انگار لبخندش را از اسرائیل گرفته بود. نیمه شب شده بود و کابوس‌ها در به در دنبال یهودیان تا مهمان خواب ناآرامشان شوند. نعره‌های موشک، هیکل سلیمان را لرزاند. شهرک‌ها یکی یکی اشغال می‌شد و مجاهدان پیش می‌رفتند تا خنجری زهر آلود به قلب این شیطان خبیث وارد کنند. پس از آوارگی هفتاد ساله در بیابان‌ها در زمان موسی (ع) یهودیان باز هم طعم آوارگی را زیر دندان حس می‌کردند. اسرائیل در واکنش به این حمله، نقاب انسان دوستی را بر زمین کوفت و خوی شیطانی خود را نمایان کرد. دیوانه‌وار با هرچه در چنته داشت بر سر مردم غیر نظامی کوبید و می‌کوبد. مشخص است که خیلی عصبانی است. کسی می‌داند اسرائیل چه گنجی را از دست داده که برای بازگرداندنش این چنین می‌کند؟ برای آنکه ببینید گروه‌های مقاومت چه دستاوردی داشتند لازم نیست به آمار و اطلاعات محرمانه دست پیدا کنید؛ همین که می‌بینید اینقدر اسرائیل برافروخته است نشان از شکستی سخت دارد؛ و این همان است که رهبر انقلاب فرمود:« شکست غیرقابل ترمیم». تمام حیثیت نداشته اطلاعاتی، امنیتی، نظامی آنها مثل برف‌هایی که بر کوه صهیون می‌بارید آب شدند. یادم رفت بگویم که کتاب‌های تاریخ نقل می‌کنند کوه صهیون شاهد یک اتفاق دیگر تاریخی نیز بوده است؛ شام آخر عیسی و یارانش، همان نقاشی معروف داوینچی.  صهیونیست‌های جنایت‌کار انگار مقدر نیست هیکل سلیمان را دوباره برپا کنند اما اکنون می‌توانند مراسم شام آخر را با تمام تشریفات برپا کنند؛ البته هرچه عجله کنند برایشان بهتر است چون ممکن است صفیر یک موشک مراسم را ناتمام بگذارد. صهیونیست‌ها نیل تا فرات را نتوانستند زیر پرچم خود متحد کنند اما توانستند با جنایات خود همه‌ی آن سرزمین ها را بر علیه خود یکپارچه کنند؛ و به نظر این مسئله نهایت دستاورد آنها باشد.

✍🏻نویسنده:سید محمدحسین میرصادقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *